در میان چهرههای جدیدی که از بازیگران زن مورد علاقه تهیهکنندگان و کارگردانان در سراسر جهان استفاده میکنند، یک مارگو رابی ظاهر میشود که با این کار خوب در برابر همه پیشداوریها و پیشداوریها در مورد هیکل برازندهاش بهعنوان یک ارزش ممکن، راه خود را باز کرده است. در حرفه خود مسلط است.
اما همانطور که گفتم، هیچ چیز دور از واقعیت نیست. زیرا در سبکسری بسیاری از نقشهایش، این بازیگر صندلیای را روی لبههایش قرار میدهد که هر شخصیتی باید ارائه دهد، حتی آنهایی که به راحتی برچسب میزنند. مارگوت با بازی در نقش یک دختر خوب یا یک زن مهلک غافلگیر می کند. و این قیمت و حجم آن را افزایش می دهد زیرا دوگانگی غیرقابل انکار سینما را تضمین می کند: تصویر و پس زمینه.
از تارانتینو به اسکورسیزی آنها این بازیگر را انتخاب کرده اند تا به علاوه دو هیولای کارگردانی مانند این دو به هر قیمتی به دنبال آن باشند. و مارگوت هرگز از تقلید شگفت انگیز در هر صحنه ناامید نمی شود. از ساده لوحی تا بیهودگی، عبور از طنز یا شوم.
مارگوت استرالیایی است و قبلاً در فیلم های مختلفی از کمدی گرفته تا درام ظاهر شده است. او بیشتر به خاطر بازی در فیلم های «گرگ وال استریت»، «من، تونیا» و «روزی روزگاری در هالیوود» شناخته می شود.
رابی در سال 1990 در دالبی، استرالیا به دنیا آمد. او حرفه بازیگری خود را در تلویزیون استرالیا آغاز کرد، سپس در سال 2011 به هالیوود نقل مکان کرد. شکست بزرگ او در سال 2013 رخ داد، زمانی که او در نقش نائومی لاپاگلیا در فیلم The Wolf. Wall Street انتخاب شد. با لئوناردو دی کاپریو این فیلم از نظر انتقادی و تجاری موفقیتآمیز بود و رابی به خاطر بازیاش مورد تحسین قرار گرفت.
در سال 2017، رابی در فیلم "I, Tonya" که یک فیلم زندگینامه ای در مورد اسکیت باز تونیا هاردینگ بود بازی کرد. این فیلم منتقدان را شگفت زده کرد و رابی نامزد اسکار بهترین بازیگر زن شد. او در سال ۲۰۱۹ در فیلم «روزی روزگاری در هالیوود» کوئنتین تارانتینو بازی کرد. این فیلم همچنین از نظر انتقادی و تجاری موفقیت آمیز بود و رابی نامزد جایزه اسکار بهترین بازیگر نقش مکمل زن شد.
3 فیلم برتر پیشنهادی مارگو رابی
باربی
در هر یک از این پلتفرم ها موجود است:فقط مارگوت رابی میتوانست باربی را مجسم کند تا او را به مرزهای غیرمنتظره برساند. زیرا بیدار کردن آن بیگانگی بود که عروسک معروف را دشمن خودش می کرد. خود ویرانگری توتم جنسیتی ترین اسباب بازی زنانه.
این استدلال نمی تواند دقیق تر باشد. باربی لند آن دنیای اتوپیایی است برای شیک ترین و ساده لوح ترین افراد در شیک ترین کلیشه ها. هنگامی که باربی به دلیل اینکه به اندازه کافی کامل نیست به دنیای واقعی اخراج می شود، همه چیز به کمدی با یک نقطه اسیدی، تیز، هذیان آور و حتی غم انگیز تبدیل می شود.
به بهانه کلیشه های زیبایی و شادی ساخته شده در اینستاگرام، کمدی موفقی را پیدا می کنیم که رایان گاسلینگ نیز در آن کاشته شده است. اگرچه گاهی اوقات به نظر می رسد نابجا است و این او، مارگوت است که انتقال عجیب از یک جهان به جهان دیگر را با احساسی بیشتر از متناقض فرض می کند.
بابل
در اینجا موجود است:تا زمانی که باربی او رخنه کرد، این فیلم نمایانگر شیوع این بازیگر بود که در تفسیری ظاهراً بیش از حد از افراط و تفریط دنیای سینما به حداکثر می رسید. جنب براد پیت، و در همان سطح تفسیری و مغناطیسی، روزهای سینمای متحرک را از سکوت به تصویر و صدا در بر می گیرد. طنز هذیانآمیز، نقد زمینهای خلاقانه از هنر هفتم که در دهه 20 چیزهای خودش را داشت...
فراموش نشدنی نلی لاروی معتبر با صعود به المپوس و سقوطش به جهنم. در اینجا با بخشی از واقعیت تصعید شده از مستی به عنوان هذل.
و او، مارگوت، حتی در بخشی از یک ادعای فمینیسمی استاد بود که آن روزها، بیش از هر زمان دیگری، به شکستن کلیشههای بسیار مشخصی مانند امر زنانه نسبت به امر تصادفی در سینما، امر ثانویه، مصنوعی نیاز داشتند.
کمدی خنده دار اما تراژدی. فیلمی که درگیر از تجملاتی است که مصائب انسانی را که به وظیفه الوهیت، تحسین و سقوط آسان پایان میدهد، به عنوان بخشی از فیلم دیگری که تماشاگران نیز با حسرت تماشا میکردند، پنهان میکند. بازیگران. سناریوهای مقوایی در دو طرف دوربین ها. افراط و تفریط برای کنار آمدن با همه چیز، از دست دادن هویت و بی پروایی در مواجهه با زندگی به عنوان ماجرایی برای زیستن به گونه ای که همه جاودانگی واقعی چهره های سینمایی را بدانند که روزی به روز آن چنان بت شده و در نهایت فراموش شده اند. شور و اشتیاق سرشار و زمانی که با تمام توان زندگی می کرد. زیرا شکوه نلی به خودی خود مجازات زن موفق بود.
من ، تونیا
در هر یک از این پلتفرم ها موجود است:در تمام بازتولید با مضامین بیوگرافی، جایی است که هر بازیگر یا بازیگر آن را بازی می کند. زیرا قرار دادن خود به جای یک شخصیت واقعی، ربط و بدنامی بیشتری دارد. یادگیری "عملکرد" در زندگی قهرمان داستان که از واقعیت استخراج شده است، دشواری غیرقابل پیش بینی را در بر می گیرد. مارگو با رنگهای در حال عبور میگذرد، اگرچه هیکل فوقالعادهاش، که برای این مناسبت با آرایش و لباسها کاهش مییابد، در مواقعی بر شخصیتی که باید نمایش داده شود، غالب میشود.
موردی از تونیا که علاوه بر این، با توجه به اتفاقات کاملاً اخیر پیرامون این شخصیت، بسیاری از ما هنوز توانستیم از حافظه تلویزیونی خود خلاص شویم، اخبار عجیب و غریب را تازه کنیم و اطلاعات بسیار کامل تری در مورد آنچه ممکن است اتفاق بیفتد در اختیار ما قرار دهیم. .
دهه 1990. تونیا هاردینگ یک اسکیت باز آمریکایی خوش آتیه است، یک زن جوان از طبقه کارگر، همیشه در سایه مادر بی رحم و سنگدل خود، اما با استعداد ذاتی که قادر به انجام یک محور سه گانه در رقابت است. در سال 1994، رقیب اصلی او برای بازیهای المپیک زمستانی، هموطنش نانسی کریگان است که کمی قبل از بازیها، توسط یک اراذل و اوباش اجیر شده به زانویش برخورد میکند. سوء ظن ها به اطرافیان تونیا افتاد که آغازی برای پایان کار او بود.
دیگر فیلم های پیشنهادی مارگو رابی
روزگاری در ... هالیوود
در هر یک از این پلتفرم ها موجود است:حضور رابی که فیلمی برای نمایش پیت و دی کاپریو است، تخفیف را در هر یک از صحنههایش لمس میکند و زاویه جدیدی را بین دو هیولای تفسیری ایجاد میکند که در آن شخصیتهایی که واقعیت و واقعیت تخیلی را به تصویر میکشند، تبدیل به تخیل تارانتینو میشود.
زیرا تارانتینو و برخی از فیلمهای «واقعگرایانهتر» او به بازنماییهایی اشاره میکنند که در مواقعی بهعنوان اجمالی از واقعیتی شگفتانگیز در میان فضاهای سینمایی مجلل و دیگر فضاهایی که واقعیت بهعنوان فراداستان برای ناظران تحسینشده شکل میگیرد، به نظر میرسد.
هالیوود، دهه 60. ستاره یک وسترن تلویزیونی، ریک دالتون (دی کاپریو)، همزمان با دو بازیگر خود (پیت) سعی می کند خود را با تغییرات رسانه سازگار کند. زندگی دالتون کاملا با هالیوود گره خورده است و او همسایه بازیگر و مدل جوان و آینده دار شارون تیت (رابی) است که به تازگی با کارگردان معتبر رومن پولانسکی ازدواج کرده است.
1 نظر برای “3 فیلم برتر مارگو رابی”