3 کتاب برتر مایکل کانینگهام

من همیشه مجذوب این نویسندگان معمایی بودم مانند مایکل کانینگهامبه بچه هایی که به نظر می رسد فقط زمانی می نویسند که چیزهای قانع کننده ای برای گفتن داشته باشند ، ظاهراً تسلیم فشار ویراستاری یا درخواست میلیون ها خواننده برای افراط در خلاقیت های جدید نشده اند.

و با این حال، به محض اینکه به آن دست می زنند، به نظر می رسد شغلی را تازه نگه می دارند که در غیر این صورت آموزش ندیده به نظر می رسید، زنگ زده به دلیل بی ثباتی. شاید نوشتن مانند یادگیری دوچرخه سواری باشد. فقط باید جلوی کاغذ خالی بنشینی و دوباره طبیعی پدال بزنی...

اگرچه ، در اعماق قلب ، کانینگهام یک ترفند دارد ، زیرا به خاطر تلاش خود برای آموزش نوشتن خلاق ، او همیشه ابزارهایی برای خلق داستانهای جدید به دلخواه خود خواهد داشت ، در آن لحظه فوق العاده که در آن نیروی یک داستان جدید به او حمله می کند. تسلیم امکان پذیر است

کتابنامه داستانی او ، متشکل از 6 رمان ، شما را به خواندن آرام در مورد چشمک های زندگی دعوت می کند ، در مورد لحظات ابدی که برای تجزیه ادبی شما ارائه شده است. شادترین یا متلاطم ترین لحظات دوزهای بشریت را متمرکز می کند که شایسته تبدیل شدن به رمان هایی مانند کانینگهام هستند ، که می توانند از منابع مختلف به ابدیت آن لحظه نگاه کنند. گاهی کانینگهام یادش می آید میلان کوندرا جاودانگی یا سبکی غیرقابل تحمل بودن ، فقط در مورد نویسنده آمریکایی ، همه چیز با سرعت سینمایی اتفاق می افتد ، بیشتر مستعد تعمق در شخصیت ها ، موقعیت ها و واکنش ها است تا اینکه در انگیزه هایی که کوندرا تا این حد والا کمک می کند ، کاوش کند. به

3 رمان برتر توصیه شده توسط مایکل کانینگهام

ساعت ها

بدون شک بهترین رمان نویسنده ای است که همدلی خود را با افراد مختلف ، با ناامیدی در این داستان با چندین سطح ، واژگون می کند. با همدلی کنید ویرجینیا وولف این کار نه می تواند کار ساده ای باشد و نه می توان آن را از طریق ارائه یک استدلال سنتی انجام داد ، حداقل برای گرفتن عجایبی که می تواند بر روح نویسنده بزرگ حکمرانی کند.

بنابراین کانینگهام داستان را به سه دوره مختلف تقسیم می‌کند که از همان ابتدا با بیداری روزانه یک ویرجینیا وولف بالغ، در آن لحظات انتقال بین رویایی و واقعی، مشخص می‌شوند...

آنچه در آینده رخ می دهد ، در لحظات آینده ، فضاهای دور و زیر منشور شخصیت های جدید ، کاملاً باعث انسان سازی وولف و گسترش مصائب وی برای هر شخص ناشناس دیگری مانند کلاریسا یا لورا می شود.

این سه زن یک ملیله می بافند که با نزدیک شدن به پایان ، در طیف درخشانی از رنگ ها و احساسات در اطراف این ایده دیده می شود که زیبایی و شادی فقط به عنوان وزنه مقابل بدبختی یا مالیخولیا شناخته می شود.

ساعت ها

ملکه برفی

یک معلم نویسندگی خلاق مانند مایکل کانینگهام توانسته از منابع اتمی کردن داستانها استفاده کرده و آن را به بزرگترین ویژگی خود تبدیل کند.

مرجانی بودن یک رمان همیشه باعث روشنایی شخصیت ها ، پویایی پیشنهاد روایی است که در زیر منشور چشم های بیشمار ، همیشه رنگ های نمایشی بیشتری به دست می آورد.

گاهی با یک نقطه واقع گرایی جادویی که ما را به عجیب تنهایی می برد ، در مواقعی دیگر با صدای مستقیم شادی یا تراژدی. س isال این است که ریتم های متفاوتی در یک رمان ارائه شود تا گروه جادوی اساسی احساس انسان را مورد توجه قرار دهد.

همه چیز بر همان لحظه متمرکز است، چند ثانیه که در آن هر شخصیت منتخب از نیویورک بزرگ، متعالی ترین لحظات خود را پشت سر می گذارد. همه آنها در نهایت تسلیم نوری می شوند که راه خود را از طریق سرمایی که به منهتن حمله می کند باز می کند.

ملکه برفی مایکل کانینگهام

وقتی شب می شود

من می توانم یکی دیگر از رمانهای موزاییک مانند خود "روزهای به یاد ماندنی" را در این مکان سوم قرار دهم ، اما این بار این رمان یک تکه را انتخاب کرده ام که در آن نویسنده بیشتر مجبور است عمیق تر در روح این کشور کاوش کند. شخصیت ها.

اینطور نیست که در رمان های دیگر چنین نشد ، زیرا گاهی یک قلم مو به خوبی ارائه شده بیش از فراوان ترین توصیف را بیان می کند ، اما جالب است که ببینیم چگونه کانینگهام در این مورد شخصیت های پیتر و ربکا را چگونه کار می کند.

برای این مناسبت ، کانینگهام بر یک ازدواج ثابت تأکید می کند ، شاید سالهای گذشته بیش از آینده. بین آنها آنها یک خانواده نمونه در نیویورک پر سر و صدا تشکیل داده اند و یک زندگی اجتماعی شدید دارند.

اما همه ما کانینگهام را می شناسیم و می دانیم که همه چیز در کمبودها ، تلفات و تناقضات عمیق تر می شود. در بسیاری از مواقع ، بی رحمانه ترین حقایق در بین زوج های ثابت زمانی که حداقل انتظارش را داشت ، منفجر می شود.

ورود اتان درمانده ، برادر کوچک ربکا ، به سمت غیر منتظره ، به سمت درگیری کم تصور تبدیل می شود ...

وقتی شب می شود
5/5 - (6 رای)

2 نظر برای "3 کتاب برتر مایکل کانینگهام"

  1. من رمان "ساعت ها" را نخواندم ، اما فیلم را دیدم ، که به نظر من بسیار خوب بود ، اجراهای عالی! ... من باید خواندن آثار او را شروع کنم.

    پاسخ

دیدگاهتان را بنویسید:

این سایت از Akismet برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. یاد بگیرید نحوه پردازش اطلاعات نظرتان چگونه است.