3 کتاب برتر سیری هاستودت

حقیقت این است که زندگی با پل آستر می تواند تبدیل به یک دوره آموزشی در یادگیری ادبی در انواع منابع و فنون عمومی شود (و هیچ ربطی به رول آن ندارد سیری هاستودت زن باش من می توانم در مورد هر شخص دیگری که با اوستر نابغه زندگی می کرد ، سرانجام به ادبیات نیز روی آورد. زیرا من می گویم که توصیه یا توصیه ای به او اجازه می دهد).

بنابراین ، هرطور که ممکن است ، و شاید با آن حداکثر شاگردی که از معلم پیشی می گیرد ، سیری هاستودت او توانست معلم خود را با دکتری خود پیدا کند و بدون ترک خانه از الهام خود استفاده کند.

(توجه داشته باشید) من اصرار دارم، در نتیجه نظراتی که ریخته شده است (تقریباً می گویم استفراغ) در این پست که اگر در اینجا MaCHIST HERE MACHIST وجود دارد، تکرار می کنم که: من به همان سمتی اشاره خواهم کرد که می تواند در مورد جوانه زدن یاد بگیرد. انواع منابع زندگی با Agatha Christie O باهم Dolores Redondo. و بس است با دعوای خونین... (یادداشت پایانی)

بدون شک ، پس از آن توانایی ، نبوغ ، هدایا ... معضل قدیمی در مورد تعادل لازم بین کار و توانایی ، در مورد آنچه مربوط به تلاش است و آنچه از هدیه ناشی می شود ، وجود دارد.

فراتر از همه اینها ، غیرقابل انکار است که شانس کسب مقام اول در دنیای نشر قبلاً به Siri داده شد. اگر بعداً بتواند به سراسر جهان دسترسی پیدا کند و به بسیاری از زبانها ترجمه شود ، دیگر شکی نیست که سیری نویسنده ای بزرگ است.

زیرا ، از آن زمان که چشم بند به کتابخانه های نیمی از جهان حمله کرد ، در سال 1992 ، سیری توانست آن فضای بسیار شخصی نویسنده را ایجاد کند که در ادبیات به دنبال مجرایی به سمت علوم انسانی ، رابطه بین انسان ها ، ترکیب عجیب بین رویاهای خود ، قراردادهای اجتماعی و ... نیاز نهایی به کاوش برای تحقق کامل.

در تکنیک روایی سیری ، ما بخشی از روایت اتمی را که اوستر در بسیاری از موارد از آن استفاده می کند ، می بینیم که قصد دارد کل را از مجموع قسمت ها ترکیب کند ، و از هر جنبه ای که در مسیر مشترک طرح همگرا می شود ، لذت ببرد.

با این حال ، به نظر من ، سیری هوستدت ریتم بیشتری را برای رمان های خود چاپ می کند و سعی می کند دقیق ترین ضربه های قلم مو را برای پویایی بیشتر ، به داستان دنیایی متشکل از تصور شخصیت های درخشان که در پروفایل های مختلف مختلف سر می زنند ، بسازد. کامل ترین بوم ممکن

3 کتاب توصیه شده توسط سیری هوست ودت

چشم بند

نیویورک شهر شهرها است. شخصیت او ترکیبی از شخصیت ها است. در فیزیوگرافی اجتماعی آن می توانید همه چیز و برای همه پیدا کنید.

خود آمریکایی ها گاهی اوقات آن شهر بزرگ را که تسلیم جهان شمول شده است ، انکار می کنند ، جایی که همه چیز و همه متناسب با آن هستند ... بنابراین ، برای نویسنده ای مانند سیری (و همچنین بسیاری از خالقان دیگر) ، داستانی از شخصیت ها ، از تعاملات انسانی در این پایتخت پیشنهاد دهید. دنیای تنوع حداقل یک صندوق مستند و طرح عظیم را پیش بینی می کند.

در میان آسمان خراش های معروف و محله های متنوع آنها ، آیریس وگان ، دانشجوی رشته ادبیات در آن دانشگاه را پیدا می کنیم که به مرز بین منهتن و هارلم تبدیل شده است. او خود نیز در آن مرز زندگی می کند و علاقه مند است از اینجا و آنجا با یکدیگر ملاقات کند.

این رمان به چهار فصل تقسیم می شود که لحظات متفاوتی را ارائه می دهد که در آن شخصیت ایریس خود را با دیگران برجسته می کند ، شاید به منظور برجسته کردن آنچه که هر یک از این شخصیت های دیگر نشان می دهند ، ظلم ، لذت ، حاشیه نشینی یا هر جنبه دیگری. ، همیشه از منظر بقا در سایه آسمان خراش های بزرگ.

چشم بند

تابستان بدون مردان

میا فردریکسن معتقد بود که با بوریس ایزکوویچ خوشبخت زندگی می کند. سالهای ازدواج مثمر ثمر که در آن آنها معمول و اینرسی را بارور کرده بودند ، نوعی که در اقامت و نزدیکی به بار می نشیند.

بنابراین وقتی بوریس تصمیم می گیرد در زندگی مشترک آنها وقفه ایجاد کند ، میا با نگرانی برای آینده بدون او منفجر می شود. با این حال ، پس از طوفان ، آرامش ظاهر می شود و هنگامی که میا متوجه می شود آنچه واقعاً اتفاق می افتد این است که می ترسد از خود فرار کند ، از آن بازتاب متغیر در آینه.

اما هنگامی که واقعیت درک شد ، او سرانجام می تواند با ترس هایی به اندازه امیدها ، سفری جدید را آغاز کند. میا در نهایت به بوندن ، محل قبل از بوریس ، باز می گردد. و در آنجا میا روح جوانی خود را پیدا می کند و آن را با احساسات جدید از خشن ترین بلوغ پر می کند.

و آنجا ، در بوندن ، جایی که میا متوجه می شود زندگی به عنوان یک زن و شوهر گاهی اوقات خود را از جهان ، از دیگر واقعیت ها ، از خطرات و ناامنی ها ، بلکه از زندگی در اصل دور می کند.

رمانی که بخاطر وضعیت و موقعیت خود میا به دلیل فمینیستی بودن می گذرد ، اما فراتر از آن ، بسیار فراتر از آن تعامل انسانی ، احساس عجیب بازیابی زندگی از شب جوانی ، کنارگذاشتن سالها و سالهای بعد ، و همچنین کشف از جوانان دیده می شود از کسی که نیاز به دوباره.

تابستان بدون مردان

طلسم لیلی دال

شدیدترین شورها عشق بدنی است. و لیلی دال به عنوان احساس تشنگی ، به عنوان چیزی فیزیولوژیکی که به نوبه خود برای زندگی اساسی است ، تسلیم آن احساس سهمگین میل می شود.

دورترین سلول ها از آب عشق تغذیه می کنند و هیچ منبع بهتری از منبع دیگری که به عنوان چشمه ای پر از دعوت به حمام تازه و شفاف زندگی ظاهر می شود ، وجود ندارد.

تنها مانع این تشنگی روح ، اخلاق است ، به گونه ای که عشق محدودیت هایی را برای تأمین جریان طبیعی و سازمان یافته آن لازم می داند ، در حالی که عشق واقعاً در چشمه های غیرقابل کنترل و تمام نشدنی سرریز می کند.

از آنجا دلیل ، همزیستی اجتماعی با اسطوره پردازی آن آب سروکار دارد و آن را برای هر کسی که واقعاً تنها نجات تشنگی انسان را از نظر اخلاقی کشف می کند ، عجیب ، دور و در دسترس قرار نمی دهد.

لیلی دال آن شخصیتی است که کاوش می کند و ما را مجبور می کند ماجراجویی عشق را یک آزمایش ضروری بدانیم. مسیر رسیدن به منبعی که تشنگی را برطرف می کند ، لحظه ای که سرانجام خود را ارضا می کنید ...

طلسم لیلی دال

دیگر کتاب های توصیه شده سیری هاستودت

مادران، پدران و دیگران: یادداشت هایی درباره خانواده واقعی و ادبی من

هیچ چیز افتخارآمیزتر از درون نگری در آن داستان کوچک بزرگ نیست که از اولین جرقه ای که اولین سلول ما را بیدار می کند تا آخرین هوایی که از بدن ما می گریزد اتفاق می افتد. کسی قبل و بعد از گفتن آنچه که نیستیم، داستان سازی، اسطوره سازی و بازنویسی مراقبت می کند. از آرزوی پدر و مادری که منتظرمان هستند تا مداحی کسانی که در وداع جمع می شوند. در این میان فقط ما می توانیم تصمیم بگیریم که حقیقت خود را برای ساختن ادبیات ضروری بگوییم.

فلسفه فمینیستی و خاطرات خانوادگی در این مجموعه جدید از مقالات سیری هوستودت، دست به دست هم داده اند، کاوشی استادانه در مورد اینکه چگونه بسیاری از تجربیاتی که ما بدیهی می دانیم و ما را به عنوان انسان تعریف می کنند، آنقدرها هم که فکر می کنیم ثابت نیستند، به ویژه روابط. خانواده یا بین جنسیت، سوء استفاده از قدرت یا تأثیر محیط بر شخصیت ما، کاوش در حافظه شخصی خود، سال های شکل گیری و تجربه او به عنوان یک نویسنده. 

هوستودت بار دیگر در این جلد هدیه فوق‌العاده‌ای برای ارتباط و دانش میان رشته‌ای را به نمایش می‌گذارد که بدون زحمت بین داستان‌های مادر، مادربزرگ و دخترش، و همچنین داستان‌های «مادران هنرمندش»، جین آستن، امیلی برونته و لوئیز بورژوا و از مفاهیم گسترده‌تری مانند تجربه مادری در فرهنگی که توسط زن‌ستیزی و خیال‌پردازی‌های اقتدار والدین شکل گرفته است. این در نهایت سفر یک محقق به سوی پرسش‌های مبرم درباره عشق و نفرت خانوادگی، تعصب و ظلم انسانی، و قدرت دگرگون‌کننده هنر است.

مادران، پدران و دیگران. سیری هوستودت
5/5 - (11 رای)

5 نظر برای "3 بهترین کتاب سیری هاستودت"

  1. فقدان مستندات، شاید، غوطه ور شده است که هنوز به رسمیت شناخته نشده است. فکر نمی کنم چنین رابطه معلم و شاگردی وجود داشته باشد. در هر مصاحبه ای شواهدی از این موضوع به جا می گذارند، خیلی بیشتر با آثارشان. آنها اعلام کرده اند که "ویراستار داخلی" نوشته های یکدیگر هستند. به نظر من شرکای زندگی و حرفه دقیق تر خواهند بود.

    پاسخ
    • مثل همیشه، شما می توانید بدون شناخت فرد مورد نظر خود را تشخیص دهید. اما من نمی توانم به این واقعیت اشاره کنم که فردی که قبلاً در بین زوج مشهورتر بود به عنوان یک محرک یا اهرم برای طرف مقابل عمل کرده است ... همه چیز بسیار عادی است.
      آستر قبلاً در اواخر دهه هشتاد پیروز شد و هوستودت وارد دهه 90 شد. آنها در سال 1982 ازدواج کردند، اما نمی توانست ربطی به این واقعیت داشته باشد که او با پخته ترین مسیر به نثر رسیده است، فقط به دلیل کیفیت او به عنوان یک نویسنده بود. . نویسندگان و نویسندگانی هستند که هرگز نمی‌آیند و شاید با سایه‌ای بهتر، می‌توانستند بهتر کار کنند. این خیلی واضح است.
      من اصرار دارم که اگر نویسنده ای پس از جفت شدن با او ظهور کند، همین را خواهم گفت Dolores Redondo، مثلا. اما ماچو نامیدن آن راحت‌ترین و باحال‌ترین راه برای قرار دادن خود در سمت خوب چیزها است فقط به این دلیل. در بسته شدن در واقع به دلیل همچنین.

      پاسخ
  2. از ابتدا یک تحلیل بیات جنسیتی از آثار نویسنده به این دلیل که او حتی در قرن بیست و یکم با این عبارات بسیار جنسیتی "بدون معلم وجود نداشت"! خستگی و دافعه چنین سخنان ماچو کهنه ای دارد.

    پاسخ
  3. سلام. دیدن نوشته‌های سیری هاستودت که قبل از ملاقات با آقای پل آستر نوشته بود، چه هک‌نگرانه و شیطنت‌آمیز است، و مسیر حرفه‌ای آن‌ها بسیار مشابه بوده است. متاسفم که از شر آن شوره ماچو که همه چیز را اعلام می کند خلاص نمی شوید. نه سیری هاستودت شاگرد است و نه پل آستر معلم. چقدر دشوار است که بفهمیم زنان به تنهایی معتبر هستند و رشد می کنند، بدون اینکه در سایه کسی باشند؟ سیری هاستودت مطمئناً برای درخشش نیازی به فشار شوهرش ندارد. بهترین ها

    پاسخ

دیدگاهتان را بنویسید:

این سایت از Akismet برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. یاد بگیرید نحوه پردازش اطلاعات نظرتان چگونه است.