3 کتاب برتر از کازوئو ایشی گورو برنده جایزه نوبل

کازوئو ایشی گورو ، جایزه نوبل ادبیات 2017 نویسنده متفاوتی است یا حداقل با توجه به روند معمول اعطای این جایزه است. البته ، پس از تصمیم بحث برانگیز درباره باب دیلن در سال 2016 ، هرگونه تعیین یک منتخب عادی می شود.

El جهان ادبی Kazuo Ishiguro گاهی اوقات از علمی تخیلی و فانتزی خارق العاده بودن این ژانرها با دیگران دارای اعتبار بیشتر چیزی است که بزرگترین شگفتی را برانگیخته است. اما منصفانه است که این نوع استدلال های خلاقانه بر اساس فرضیه ها یا تخیلات علمی که از محیط های قابل تشخیص به وجود آمده اند و در نهایت نگاهی وجودی به خود می گیرند ، در نهایت به عنوان ادبیات خوب شناخته شوند.

داستان های تخیلی و فانتزی دنیای ما را به نمایش می گذارند. آنها به ما کمک می کنند تا واقعیت خود را در نظر بگیریم و در نهایت بتوانیم روح انسان را سنتز کنیم ، آن را در محیط هایی بدون مراجع معمول منتقل کنیم تا به دنبال رفتارهای جدید ، ایده های جدید فراتر از سر و صدای دنیای ما ، ایدئولوژی ها و الزامات اخلاقی باشیم. به طور خلاصه ، من از این راضی هستم جایزه نوبل ادبیات 2017به و اگرچه محبوبیت کمتری نسبت به باب دیلن دارد ، اما من آن را عادلانه تر می بینم.

همانطور که منصفانه است نگاهی به کتابشناسی کازوئو ایشیگورو، یک شهروند انگلیسی از ریشه های ژاپنی ، بدون محدود کردن آثار خود فقط به آثار خارق العاده (نمونه اش بسیار گسترده تر است). بنابراین من قصد دارم آن سه قرائت توصیه شده توسط خودم را تعیین کنم ، هیچ ارتباطی با معیارهای جایزه نوبل ندارد - اما این می تواند به شما در تصمیم گیری برای راه اندازی خود برای ملاقات با این نویسنده کمک کند.

3 رمان توصیه شده توسط کازوئو ایشی گورو

هرگز مرا رها نکن

در نگاه اول ، جوانانی که در مدرسه شبانه روزی هیلشام تحصیل می کنند مانند هر گروهی از نوجوانان هستند. آنها ورزش می کنند ، کلاس های هنری دارند و بازی های جنسی ، عشق و قدرت را کشف می کنند.

Hailsham ترکیبی از مدرسه شبانه روزی ویکتوریایی و مدرسه برای بچه های هیپی دهه شصت است که آنها مدام به آنها می گویند که بسیار خاص هستند ، در آینده ماموریت دارند و به سلامتی خود اهمیت می دهند. جوانان همچنین می دانند که عقیم هستند و هرگز فرزندی نخواهند داشت ، همانطور که والدین ندارند. کتی ، روت و تامی در هیلشام بخش داشتند و آنها نیز مثلث عشقی جوانی بودند.

و اکنون ، کتی به خود اجازه می دهد که هیلشام را به خاطر آورد و چگونه او و دوستانش به آرامی حقیقت را کشف کردند. و خواننده این رمان ، آرمانشهر گوتیک ، با کتی متوجه می شود که هیلشام نمایشی است که در آن بازیگران جوان نمی دانند که آنها تنها راز وحشتناک سلامت یک جامعه هستند.

هرگز مرا رها نکن

شبانه

این کتاب ، متشکل از پنج داستان ، توصیه خوبی برای شروع در دنیای ایشیگورو است. پنج داستان در مورد زندگی و زمان ، در مورد وعده های جوانان ، که توسط اینرسی یک ساعت شنی بی امان انجام می شود.

این اولین کتاب داستان نویسنده است ، پنج داستان را گرد هم می آورد که می توانند به عنوان مطالعات و تنوع در چند موضوع یا به عنوان یک کنسرت کامل خوانده شوند. در "خواننده ملودیک" ، یک گیتاریست حرفه ای یک خواننده آمریکایی را می شناسد و با هم درسی از ارزش های متفاوت گذشته می آموزند. در "بیا باران یا بیا درخشش" ، یک افسردگی مانی در خانه یک زوج قدیمی مترقی که به مرحله یوپی رفته اند تحقیر می شود.

نوازنده "مالورن هیلز" وقتی آلبومی را در سایه جان الگار آماده می کند حدس می زند. در "Nocturno" ، یک ساکسیفونیست با هنرمند قدیمی واریته ملاقات می کند.

در "نوازندگان ویولنسل" ، یک اعجوبه ویلنسل جوان با زنی مرموز ملاقات می کند که به او کمک می کند تکنیک خود را کامل کند. پنج عنصر مختلط که در نویسنده رایج است: رویارویی با وعده های دوران جوانی و ناامیدی های زمان ، رمز و راز پایان های مبهم دیگر و بدون کاتارسیس. و موسیقی ، با زندگی و کار نویسنده ارتباط نزدیک دارد.

شبانه

بقایای روز

احتمالاً تحسین برانگیزترین کتاب او. به سینما برده شد. انگلستان ، ژوئیه 1956. استیونز ، راوی ، سی سال مباشرت دارلینگتون هال را بر عهده داشته است. لرد دارلینگتون سه سال پیش درگذشت و این ملک در حال حاضر متعلق به یک آمریکایی است.

ساقی ، برای اولین بار در زندگی خود ، سفری انجام می دهد. کارفرمای جدید او چند هفته ای به کشورش باز خواهد گشت و او به ساقی ماشین خود را که متعلق به لرد دارلینگتون بود پیشنهاد کرد تا از تعطیلات لذت ببرد. و استیونز ، با ماشین قدیمی و آهسته و مجلل استادانش ، روزها از انگلستان عبور می کند و به ویموث می رود ، جایی که خانم بن ، خانه دار سابق دارلینگتون هال زندگی می کند.

و روز به روز ، ایشیگورو یک رمان کامل از نورها و کیاروسکو ، از ماسک هایی که به سختی می لغزند و واقعیتی بسیار تلخ تر از مناظر دوستانه ای را که ساقی پشت سر گذاشته است ، نشان می دهد.

زیرا استیونز متوجه می شود که لرد دارلینگتون یکی از اعضای طبقه حاکم انگلیس بود که فریب فاشیسم را فریب داده و به طور فعال برای اتحاد بین انگلستان و آلمان نقشه می کشید. و همچنین ، و همچنین خواننده ، دریابید که چیزی بدتر از خدمت به مردی بی ارزش وجود دارد؟

بقایای روز
4.8/5 - (13 رای)

دیدگاهتان را بنویسید:

این سایت از Akismet برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. یاد بگیرید نحوه پردازش اطلاعات نظرتان چگونه است.