El نویسنده سوئدی هنینگ مانکل او قبلاً وقف شده بود رمان سیاه هنگامی که همه مبتدیان فعلی ژانر نوردیک سیاه هنوز پوشک داشتند. من این را می گویم تا با دیدگاه نویسنده ای همذات پنداری کنم که در سالهای بعد به عنوان ژانر پرفروش داستانهایی که خود او سالها در حال نوشتن آنها بود ، پتانسیل خود را کشف کند.
مزیت اولین مانکل ، که از آن به عنوان فضیلت استفاده می کرد ، این بود که امکانات ژانر نوآر در زمینه ای حاصلخیز گسترش می یافت. نقطه ضعف این بود که خوانندگان خسته کننده از ژانر سیاه حداقل یک دهه بعد ، با چرخش هزاره ، با جهانی شدن و ذوق ژانری که در برخی موارد فقط یک واقعیت شوم را منعکس می کند و در برخی دیگر در حال انحطاط است ، وارد می شوند.
شاید به خاطر آن ، یا شاید نه ، مانکل همچنین خود را وقف دنیای دراماتورژی کردبه مسافر خستگی ناپذیر ، موسیقیدان ، فعال در امور مختلف و با روح سیاسی.
گرایش به سیاست که تا حد زیادی او را متمایز کرده و همیشه او را از بسیاری از نویسندگان جدید سیاه نوردیک متمایز خواهد کرد. و این این است که مانکل از موارد وحشتناک خود برای ارائه بیش از یک مرور قدرت ، وضع موجود و فساد استفاده کرد.
شخصیت او از کرت والاندر، که در بیش از 10 رمان او وجود دارد ، برای همه دوستداران سیاه پوست و پلیس ضروری است.
3 رمان توصیه شده توسط Henning Mankell
بازگشت معلم رقص
گاهی اوقات ، با توجه به نویسندگانی که به رمان های سریالی توجه می کنند ، همیشه دشوار است که از کجا شروع کنیم. بسیاری از رمان های او در مورد افسر پلیس کورت والاندر گلچین هایی برای این ژانر است. اما برای شروع با رمانی که هیچ بدهی معوق یا آتی در مجموعه خود ندارد ، من این را به عنوان بهترین رمان فردی شما انتخاب می کنم.
خلاصه: در دسامبر 1945 ، یک هواپیمای انگلیسی در بوکنبورگ (آلمان) فرود می آید و مردی با یک کیسه سیاه کوچک از آن فرود می آید و راهی زندان هاملین می شود ، جایی که دوازده جنایتکار جنگی آلمان در آنجا نگهداری می شوند: ماموریت او اعدام آن قاتلان خطرناک است.
پنجاه و چهار سال بعد ، در سال 1999 ، هربرت مولین ، پلیس بازنشسته سوئدی که با آرامش در مزرعه خود در روستای کوچک هورجدالن زندگی می کند ، به طرز وحشیانه ای کشته می شود. شریک قدیمی مولین ، استفان لیندمن جوان ، تصمیم می گیرد به هورجدالن سفر کند تا بفهمد چه اتفاقی افتاده است ، با وجود این که وضعیت جسمانی او چندان خوب نیست.
استخوان در باغ
با ورود کامل به جهان والاندر، رمان مورد علاقه من این است. در مواقعی عطری از Agatha Christie، نمی دانم، در پیچیدگی ...
اما والاندر خوب قدیمی ، حیله گر و سرسخت در موارد دشوار ، ما را به واقعیت تاریک جهانی باز می گرداند که در آن یک قتل به خوبی اجرا شده می تواند فردی را از روی زمین پاک کند ، تا زمانی که شانس بر استخوان های او بیفتد.
خلاصه: یکشنبه در اکتبر 2002 ، کورت والاندر خسته ، پس از یک هفته کار شدید ، به دیدن خانه ای که می توانست رویاهای او باشد ، در حومه لودروپ می رود. در حالی که به تنهایی در باغ مزرعه سرگردان است و در فکر خرید یا عدم خرید آن است ، به چیزی برخورد می کند که نیمی از آن در چمن پنهان شده است.
در کمال تعجب ، آنها استخوان های یک دست هستند. در همان شب ، هنگامی که تکنسین ها چراغهای روشنایی خود را روشن کردند و اطراف را حفر کردند ، جسدی مشخص شد که طبق نظر پزشکی قانونی ، بیش از پنجاه سال است که زیر زمین بوده است.
کمی قبل از کریسمس ، و علیرغم کاهش بودجه در پلیس اسکانیا ، بازرس والاندر ، به همراه همکارانش مارتینسون و استفان لیندمن (قهرمان بازگشت معلم رقص) ، به تحقیق در مورد قتل بسیار قدیمی ادامه می دهند.
اما آیا می توان جنایتی را که مدتها پیش مرتکب شده است روشن کرد؟ هنگامی که او در آستانه تسلیم شدن است ، والاندر به باغی که احتمالاً خانه او بوده باز می گردد. و چیزی در او شبهات جدیدی را بیدار می کند که به کشفی جدید تبدیل خواهد شد.
زن پنجم
مردانی که در یک سریال غیر منتظره کشته شدند. انواع زندگی خاکستری ، با سرگرمی های ساده و سوابق صفر در هر ایستگاه پلیس ... یک مورد غیرمعمول برای والاندر خوب قدیمی. رمانی ژانری که قطعاً متفاوت است.
خلاصه: آرامش معمول شهر یستاد در سوئد زمانی از بین می رود که در یک بازه زمانی مشخص ، سه مرد به طرز وحشیانه ای کشته می شوند.
قربانیان زندگی آرام و مسالمت آمیزی داشتند که به پرنده شناسی ، پرورش ارکیده و شعر اختصاص داشت ، که سادیسم تقریباً غیرقابل تحمل را که در معرض آن قرار گرفته اند ، غیرقابل درک می کند.
در جریان رسیدگی به پرونده ، بازرس پلیس کورت والاندر در می یابد که نه تنها باید با یک قاتل با اطلاعات هولناک روبرو شود ، که بدون شک با رقیب خود او است ، بلکه به نظر می رسد که او با یک قاتل و مبهم برای انتقام هدایت می شود.
من قبلاً تمام آن سری ها را خوانده ام، علاقه مندم بدانم آیا کتاب جدیدی دارید یا خیر. ایمیل من هست espe_saldana@hotmail.com
سلام امید.
خب، حقیقت این است که من نمیدانم که آیا نسخههای جدید بیشتری وجود دارد یا خیر.