3 کتاب برتر الکس مایکلیدس

کشورها یا مناطقی با تعداد زیادی از نویسندگان ژانر فعلی وجود دارند (نمی‌توانیم نوردیک نوآر را به عنوان یک پارادایم نادیده بگیریم). اما برعکس، ما همچنین متوجه می شویم که نویسندگانی از کشورهای بدون معدن که در نهایت بخشی از کل و برجسته هستند با نام او به عنوان پرچم دقیقاً به خاطر فرار از بیابانی جهل خوانندگان سراسر جهان در مورد آن منشأ کمتر محبوب.

قبرسی الکس مایکلیدس او دیگر چیزی برای حسادت به دیگران از نسل خود مانند خودش ندارد خوان گومز ژورادو، اگر از درون نگاه کنیم. و مایکلیدس به سختی کار ادبی خود را آغاز کرده است و در بی‌رحم‌ترین تعلیق، پیچش‌های مبتکرانه و تنشی که از سردرگمی مرزی با ترس پیش می‌رود، قرار گرفته است.

برای یک راوی که تا اولین موفقیت بزرگش در یک رمان، به سناریوهای ملموس تری به عنوان یک فیلمنامه نویس عادت کرده بود، راه دیگری وجود نداشت. اما ادبیات چیزی است که دارد، به هیچکس بستگی ندارد، نه تهیه کننده، نه بازیگر، نه بودجه هنگفت برای جلوه های ویژه و نه مجوز فیلمبرداری. همه چیز از تخیل متولد می شود و از آنجا به خوانندگانی سرایت می کند که قبلاً از آن ابهامات پیشنهادی مایکلیدس خیره شده بودند.

فراتر از عشق طبیعی همه نویسندگان ژانر سیاه به جنایتکار ، مایکلیدس اساساً هیجان هایی است از درون به بیرون ، بر اساس ترس و تنش های زیر پوسته شخصیت هایش. بنابراین پرونده های حل نشده به موازات زندگی قهرمانان آنها اتفاق می افتد. مجموعه رمان های او پازل قطعات فریبنده ، پیچ و خم های غول پیکر درباره گناه ، اسرار و نقشه های دیگر از سرنوشت کسانی است که به نظر می رسد تاریکی آنها را بلعیده است. عذابی که درست قبل از اینکه ما ببینیم آنها با داستان مبهم خود در اخبار ظاهر می شوند ، جلوی چشم ما می گذرد. بنابراین بله ، ما سرانجام می توانیم جزئیات بیمارگونه آنچه در آن طرف وحشی اتفاق می افتد را با جزئیات بدانیم ...

کتابهای برتر توصیه شده توسط الکس مایکلیدس

بیمار خاموش

عدالت تقریباً همیشه به دنبال جبران خسارت است. در صورت عدم امکان انجام آن ، یا حتی اگر بتوان آن را به نحوی جبران کرد اما برخی از آسیب ها غالب شد ، مجازات نیز به عنوان یک ابزار وجود دارد. در هر صورت ، عدالت همیشه به حقیقت عینی نیاز دارد تا از برخی حقایق استفاده کند.

اما آلیشیا برنسون حاضر نیست در برابر شواهدی که به طور ناخواسته او را به قتل شوهرش نشان می دهد ، چیزی روشن کننده بگوید. به نظر می رسد بدون شهادت متهم ، عدالت همیشه لنگ است. حتی بیشتر برای جامعه ای که با حیرت زنی را مشاهده می کند که لب های مهر و موم شده اش هیچ چیزی را توضیح نمی دهد ، چیزی را روشن نمی کند. و البته سکوت ، پژواک کنجکاوی را در سراسر انگلستان بیدار می کند.

اگر طرح ابتدایی آن حس تعلیق خاص و جذاب را به شیوه ای درون نگرانه به سمت شخصیت آلیس دعوت می کند ، همانطور که تئو فابر سعی می کند در آن نقوش مهر و موم شده کاوش کند ، طرح تنش بیشتر و بیشتری می گیرد.

آلیشیا برنسون و شرایط او به عنوان پایگاه مطالعه برای این روانشناس تصمیم گرفتند که نور را به ارمغان بیاورند. یک هنرمند معتبر با زندگی به ظاهر عادی. تا آن کلیک در مغز و سپس پنج شلیک به سر شوهرش ... سپس سکوت.

تئو به زندانی می رسد که آلیسیا در آن دوران محکومیت خود را می گذراند. واضح است که نزدیک شدن به زنان اصلا آسان نیست. اما تئو ابزار خود را دارد تا طناب ببندد، نخی را از آن سکوت به عنوان پناهگاهی بکشد، اما هر انسانی باید هر از گاهی مانند حیوانی در لانه اش بیرون بیاید. نه تنها کلمات اطلاعات را منتقل می کنند ...

تا اینکه تئو به دانستن همه چیز فکر می کند. زیرا او ، تنها شخصی که در حال نزدیک شدن است و به چاه روان آلیشیا فرود می آید ، می ترسد که او نیز قبل از آخرین حقیقت وحشتناکی که می تواند در انتظار او باشد و همه چیز را ناراحت می کند ، بدون نور باشد.

بیمار خاموش ، نوشته الکس مایکلیدس

دوشیزه ها

اصطلاح دوشیزه به همان اندازه کهنه و شیطانی به نظر می رسد زیرا حتی به دیدگاه جنسی زنانه به عنوان یک غنیمت اشاره می کند. و چون آن احساس نابهنجار مردانگی را به عنوان یک تصور انحرافی از برتری بیدار می کند. برتری که می تواند از آن این تصور شیطانی که آنها متعلق به او هستند بیرون بیاید. زیرا فقط او قادر است آنها را راهنمایی کند و آنها را متقاعد کند که به خود جسم و روح بدهند ...

ماریانا در سی و شش سالگی تلاش می‌کند از دست دادن سباستین، عشق بزرگ زندگی‌اش که در تعطیلات در جزیره‌ای یونان غرق شده بود، خلاص شود. او در لندن به عنوان یک درمانگر کار می کند، اما وقتی خواهرزاده اش زویی، تنها خانواده ای که از او باقی مانده است، از کمبریج با او تماس می گیرد تا به او بگوید که تارا، بهترین دوستش، به طرز وحشیانه ای در نزدیکی محل اقامت دانشجویی به قتل رسیده است، تصمیم می گیرد به نزد او بیاید. کمک.

در آنجا با فوسکا ، استاد کاریزماتیک فلسفه کلاسیک آشنا می شود. پروفسور یک گروه مطالعه با تعداد بسیار زیادی از شاگردان زن ، همه زیبا و از خانواده های نخبه ، که تارا بخشی از آنها بود ، نگه می دارد: دوشیزه. در اتاق خواب زن جوان ، ماریانا یک کارت پستال با برخی از اشعار به یونانی کلاسیک پیدا می کند که قربانی می خواهد. به زودی اجساد سایر دوشیزگان با چشمان بریده و آناناسی در دست در محوطه دانشگاه ظاهر می شوند و ماریانا نه تنها مجبور به حل این جنایات ، بلکه با ارواح گذشته خود نیز می شود.

خشم

متضادترین احساسات و ملاقات مرگبار آنها در قطب. همانطور که فردی مرکوری گفت، عشق بیش از حد شما را خواهد کشت. هیچ چیز درست تر از این نیست و هیچ چیز بیشتر از آن توسط کسانی که موفق می شوند به نهایت عشق برسند، جایی که زندگی درد می کند و فرسوده می شود، نمی دانند، فقط به این فکر می کنند که وجود می تواند بدون آن عزیز دیگر وجود داشته باشد. پس دیوانگی چیزی نیست جز عقل، که به قول هاینه، عزم راسخ برای دیوانه شدن دارد.

این داستان یک قتل است. یا شاید این کاملا درست نیست. در هسته خود، بیش از هر چیز یک داستان عاشقانه است. لانا فارار یک ستاره سابق سینما است که سال‌ها یک نماد مد است. از زمان مرگ شوهرش، او به عنوان یک گوشه نشین در عمارت لندن زندگی می کند. او هر سال از نزدیکترین دوستان خود دعوت می کند تا از آب و هوای انگلیسی فرار کنند و عید پاک را در جزیره خصوصی یونانی خود بگذرانند، جزیره کوچکی از تجملات که توسط باد قدرتمندی که مردم محلی آن را "خشم" می گویند.

هنگامی که خشم گروه را در جزیره گرفتار می‌کند بدون اینکه قادر به ترک آن باشند، دوستی‌های قدیمی در نهایت نفرت، حسادت و میل به انتقام را که سال‌ها سرکوب شده بود، نشان می‌دهد. و ناگهان کسی ناپدید می شود. بدین ترتیب بازی نقشه‌ها و تله‌ها آغاز می‌شود، نبرد عقلانی پر از پیچ و تاب‌ها و شگفتی‌ها که به پایانی فراموش‌نشدنی منتهی می‌شود که در آن پژواک‌های ترسناک The Grove، بیمارستان روان‌پزشکی معروف از The Silent Patient طنین‌انداز می‌شود.

امتیاز دادن به پست

دیدگاهتان را بنویسید:

این سایت از Akismet برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. یاد بگیرید نحوه پردازش اطلاعات نظرتان چگونه است.