3 کتاب برتر جان تلر

جان تلر دانمارکی یکی از آن نویسندگان زودگذر گوادیانسک است. اما زمانی که با رمان کنونی تنظیم شد، متوجه شدیم که همه چیز مربوط به اصالت است، جست‌وجوهای داستانی با وزن و زمینه کافی برای به دست آوردن یکی از کارهای دیگر که در مورد او حتی به ضروری‌ترین فعالیت اجتماعی در این عصر می‌رسد، جایی که همه را به هم می‌پاشیم. مانند ip های ساده در اقیانوس داده های بزرگ.

گاهی اوقات به عنوان نویسنده ای برای بزرگسالان جوان شناخته می شود، همانطور که او در توسعه بداهه و حتی نامنظم ادبی خود پیشرفت کرده است، می توان دریافت که هدف او این نبود که رمان های آسانی تولید کند تا فقط خوانندگانی را با ذوق ساده لوحانه خیره کند. مسئله این است که تمثیلی را پیدا کنیم که در خدمت استعاره‌ای باشد که به همه ما می‌رسد و دقیقاً همین کار را می‌کند، تا به جوانانی با ذهن باز بازگردیم.

3 رمان برتر پیشنهادی جان تلر

هیچ

به نظر می رسد که بادهای دور نیهیلیسم در زمان فراوانی، عجیب و غریب، بیشتر می وزد. امروز همه چیز و هیچ چیز به اجرای یک رقص آشفته با صدای بی واسطه، ارزش صفر، عجله و اضطراب ختم می شود. نیهیل، هیچ، نیهیل مانع، بدون مانع. به عبارتی همه چیز و در نتیجه پوچی آن.

به همین دلیل است که بهترین آموزه برای جوانی که نیهیلیسم آن را پذیرفته است، واقعیت دگرگون‌شده و بیگانه‌کننده غیبت‌های مهم، کمبودها در مواجهه با چیزی است که بدیهی تلقی می‌شود. تنها از این طریق است که می توان انرژی تازه ای برای نگاه کردن به زندگی با همه امکاناتش به دست آورد.

پیر آنتون روزی مدرسه را ترک می کند که متوجه می شود زندگی معنایی ندارد. او از درخت آلو بالا می رود و دلایل مهم بودن هیچ چیز در زندگی را فریاد می زند. آنقدر روحیه هم تیمی‌هایش را تضعیف می‌کند که تصمیم می‌گیرند اشیاء ضروری را برای آن‌ها روی هم بگذارند تا به او نشان دهند چیزهایی وجود دارد که ما را درک می‌کند. در جستجوی خود بخشی از خود را به خطر می اندازند و متوجه می شوند که تنها با از دست دادن چیزی می توان ارزش آن را قدردانی کرد. اما ممکن است خیلی دیر شود.

هیچی، جان تلر

همه

سوال این است که خود را بین مغناطیس مخالف قرار دهید و به منفی ترین افراط پشت کنید. اگر پیش از این داستان هیچ می توانست برای نشان دادن خطاهای تسلیم پس از انطباق با تمام وسوسه های احتمالی بی واسطه، ایده همه چیز وجود غیر مادی را پر می کند که بیش از هر چیز دیگری را پر می کند...

همه چیز برعکس هیچ چیز نیست. The Nothing مکان وحشتناکی است. مکانی بدون معنا، بدون ارتباط با انسان واقعی، بدون زندگی اصیل، بدون عشق واقعی. جایی که فقط می توان از آن فرار کرد. همه چیز جایی است که همه چیز در آن سازگاری دارد، فضایی از صلح و هماهنگی که در آن هیچ ترسی وجود ندارد، زیرا همه چیز بخشی از همه چیز واحد است. همه وجود مشترک همه ماست، صدای درون ماست، چیزی است که بین سطرها نوشته شده است. همه چیز چیزی است که وقتی خود را فراموش می کنیم و واقعا گوش می دهیم می شنویم.

همه چیز، جان تلر

رسیدن

همه یا هیچ چیز جز به اشتراک گذاشته شده. حتی با این خطر که صدای دوستانه نباشد، به تماس دسترسی پیدا کنید. مسئله این است که بدون ترس کشف کنید. بیا و من داستانم را برایت تعریف می کنم، به قول خودش کمی از شادی هایی که به ارمغان می آوری، بگذار برام استوکر...

یک شب زمستانی، در حالی که برف بر شهر می بارد، ویراستار در حال بررسی رمانی است که قرار است چاپ شود. این یک کتاب پرفروش بزرگ توسط یک نویسنده بزرگ است. وقتی یکی از دوستان قدیمی در دفترش حاضر می شود و به او می گوید که کتاب بر اساس یک واقعه واقعی است که او در آفریقا به عنوان نماینده سازمان ملل قربانی آن شده است، ناشر با یک دوراهی روبرو می شود: آیا باید رمان را منتشر کند و فرض کند عواقب وخیم شخصی و سیاسی انجام این کار؟ یا باید خود را برای لغو راه اندازی میلیونر کنار بگذارید؟

بیا توسط جان تلر
امتیاز دادن به پست

دیدگاهتان را بنویسید:

این سایت از Akismet برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. یاد بگیرید نحوه پردازش اطلاعات نظرتان چگونه است.