3 کتاب برتر جک کچام

افراد عجیب و غریب اغلب حتی برای شوم ترین افراد نیز انواع خلاقانه هستند. البته، پایان دادن به قصاب میلواکی با نوشتن رمان های خشونت آمیز یکسان نیست. ببینید، نوشتن حتی در بدترین حالتش هم می تواند یک دارونما باشد.

مقایسه جک کچام (قتل نامعلوم) با یک جنایتکار زنجیره ای ممکن است ناعادلانه به نظر برسد. اما در دنیای عجیب و غریب، تشابهات در رفتارهای غیر اجتماعی آنها بازی زیادی می کند. اگرچه بدتر از آن زمانی است که فرد از فرود آمدن به جهنم همسایه در حال انجام وظیفه با روش های مهربانانه، ادب و مهربانی اش غافلگیر شود...

کار کچام به غیر از روان‌پریشی‌ها، کم و بیش قابل پیش‌بینی شخصی است. تمام الهامات در هر نوع خصومت در کتابشناسی کچام تحقق می یابد. و البته این موضوع کششی در میان خوانندگانی دارد که مطمئناً نابغه ها را در نظر می گیرند تارانتینو، استاهلسکی یا برادران کوئن.

بنابراین مطمئناً وحشت در آثار کچام وجود دارد. اما بدون شوک...، ترس بیشتر به این فکر می کند که چگونه مرد خشمگین در حال انجام وظیفه در نهایت پاره می شود تا یک ترس قدیمی. هشدار داد که بمان...

3 کتاب برتر توصیه شده توسط جک کچام

دختر همسایه

چه راه بهتری برای شروع با کچام از بازیابی یکی از آزاردهنده ترین رمان های او برای انتقال از خود واقعیت وجود دارد. زیرا ما قبلاً می دانیم که در برخی موارد حتی کچام می تواند از توانایی انسان برای ایجاد درد به عنوان نوعی انتقام یا میل ساده برای خشونت کوتاه بیاید.

دیوید در همسایگی چندلرها زندگی می کند. یک روز تابستان او متوجه می شود که مگ و خواهرش سوزان به خانه همسایه نقل مکان کرده اند. این آغاز یک کابوس وحشتناک خواهد بود. با ورود سوزان و مگ به محله، دیوید ماهیت واقعی همسایه ها و دوستانش، چندلرها را که از دو خواهر مراقبت خواهند کرد، کشف خواهد کرد. اما او همچنین باید با بدوی ترین و ترسناک ترین خود روبرو شود.

دختر همسایه بر اساس داستان واقعی قتل سیلویا لیکنز در سال 1965 ساخته شده است، حتی امروز نیز این پرونده که در ایندیاناپولیس رخ داده است، جدی ترین موردی است که تا به حال در این ایالت رخ داده است.

دختر همسایه

سرقت اتومبیل برای خوشگذرانی و تفریح

یک ارکستراسیون ماکیاولیستی. چشم در برابر چشم و جنایت در برابر جنایت. وقتی روح به شیطان داده شود هیچ چیز رایگان نیست. از آن داستان بزرگ در مورد غریبه ها در قطار پاتریشیا Highsmith، متوجه می شویم که حتی کامل ترین جنایت ها در جایی لنگ می زند. یا وجدان بد ساده یا شانس نامطلوب نامناسب ترین شاهد.

یک زن و معشوقش با موفقیت نقشه خود را برای قتل شوهر آزارگر و بدسرپرست خود انجام می دهند، اما خود را در معرض رحمت یک شاهد وسواسی و پیچ خورده عجیب جنایت قرار می دهند که آنها را با خود همراه می کند تا موج بی رویه قتل، قتل ها را به اشتراک بگذارند.

کارول گاردنر و معشوقش، لی ادواردز، با موفقیت نقشه خود را برای قتل همسر سابقش که بدرفتار و بدسرپرستش انجام می دهند، انجام می دهند. با این حال، آنها نمی دانند که اقدام آنها بیننده بسیار خاصی داشته است. وین لاک یک روانپزشک است که هنوز کسی را به قتل نرسانده است، اما او فقط به کمی فشار نیاز دارد تا کار را ادامه دهد.

کارول و لی ناآگاهانه به او فشار می آورند. وین می بیند که آنها مرتکب قتل می شوند و تقریباً قهرمانان او می شوند ("آنها جرأت کردند این کار را انجام دهند!"). پس از کشف اینکه این افراد چه کسانی هستند که کاری را انجام داده اند که او آرزوی انجام آن را دارد، نقشه ای در سر می کشد: کارول و لی را با خود می برد تا با هم در هیجان قتل سهیم شوند. بالاخره آنها می توانند شما را درک کنند...

جویراید، کچام

هلاکت

کچام سعی می کند ما را متقاعد کند که غریزه کشتن چیزی را ایجاد کنیم که صرفاً مربوط به حیوان گرایی است. به قول او بدون خدا همه چیز مجاز است. بدترین حیوانات وجدان و اخلاق ندارند. و سپس کشتن یک انفجار ساده خشونت است که در DNA وارد شده است...

در یک شب تابستانی در سال 1965، ری، تیم و جنیفر در حال نوشیدن آبجو در دریاچه ترنر، نزدیک شهر اسپارتا هستند. یک شب دیگر می گذرد تا اینکه ری تصمیم می گیرد دو دوست را که در نزدیکی دریاچه اردو زده اند را بکشد، فقط به این دلیل که عصبانی است از اینکه آنها دخترانی شیک هستند، پول دارند و به یکدیگر دلداری می دهند. تیم، بهترین دوست او، و جنیفر، دوست دخترش، شاهد این قتل بی‌رحمانه خواهند بود. ری می داند که از این به بعد آنها را در رحمت خود خواهد داشت.

اسپارتا، 1969. ایالات متحده در حال تغییر است و این شهر کوچک در سواحل یک دریاچه با این تغییرات غریبه نیست. جنایات لیزا اشتاینر و الیز هانلون با وجود تمام تلاش های افسران پلیس اد اندرسون و چارلز شیلینگ حل نشده باقی مانده است. ری، بدون مجازات، از اعمال فشار بر دوستانش برای رسیدن به آنچه می خواهد دست بر نمی دارد. اما جذابیت‌های او با سالی و کات، دو دختر جوانی که در زندگی او ظاهر می‌شوند و او می‌خواهد، کار نمی‌کند. جنیفر نیز مایل به تحمل آزار و اذیت مستمری که ری مدام او را در معرض آن قرار می دهد، نیست. همه اینها، به فشار ستوان شیلینگ اضافه می شود، ری را به حد نهایی می رساند.

امتیاز دادن به پست

دیدگاهتان را بنویسید:

این سایت از Akismet برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. یاد بگیرید نحوه پردازش اطلاعات نظرتان چگونه است.