3 کتاب برتر از Abdulrazak Gurnah

جایزه جایزه نوبل ادبیات 2021 بر نویسنده تانزانیایی مانند گورنه برتری نسبت به نامردترین نامزدها داشته است موراکامی و یا یک خاویر ماریاس که همچنین شروع به ظاهر شدن در استخرهایی برای جایزه نوبل ادبیات هر سال، با آن فال بدی که به ندرت با کسانی که نامزد دریافت جایزه می شوند همراهی می کند.

نکته این است که Abdulrazak Gurnah توضیح خود را دارد در واقع، هر برنده ای انگیزه خود را دارد، زیرا دیلن معتبرترین جایزه در نامه های جهانی را دریافت کرد. نمی‌خواهم بد باشم، حقیقت این است که دقیقاً در آن بیانیه توضیحی که معمولاً با هر شناخت همراه است، مانند هایکویی که ارزش‌های نویسنده در حال انجام وظیفه را تمجید می‌کند، جایی برای توجیه‌هایی از این دست وجود دارد: «به دلیل احساس ملموس روح در روایات نویسنده «یا» برجسته‌سازی شخصیت بدیع انسانیت شدید شخصیت‌ها...».

در مورد گورنه ، عکسها از طریق این کار مزمن از آثار و پیامدهای استعمار عبور می کنند. همه چیز از یک منشور درون تاریخی است که تک تک چشم ها را با همدلی بار می کند. و این درست است که گورنه موفق می شود آن چشم انداز را از نگاه شخصیت هایش منتقل کند. این گونه است که ادبیات با حروف بزرگ به دست می آید و تجربیات ما را در شرایط تاریخی قابل توجه یا در سناریوهایی که ما را به مخالف ترین قطب های بشر نزدیک می کند ، می سازد.

در انتظار انتشار مجدد و نسخه های جدید به زبان های مختلف. در اینجا ما با قابل توجه ترین چیز تا کنون از یک Abdulrazak Gurnah تمرکز بر روی یکی که در حال حاضر، از نوبل 2021، جزیره شما خواهد بود: زنگبار.

3 رمان برتر توصیه شده از Abdulrazak Gurnah

پارسو

دنیای بزرگسالی که از دوران کودکی دیده می شود همیشه منبع غنی ای است که می تواند اساسی ترین تضادهای ما را از آن تجدید کند. اول به این دلیل که جهانی به دور از استانداردهای اخلاقی که به ما آموزش داده می شود کشف می شود ، دوم به این دلیل که درگیری مستقیم بین تخیل و واقعیت نژادی را شامل می شود ، سوم این که در برخی موارد دوران کودکی به سرقت رفته بدترین ظلم است و تنها قهرمانان کودک می توانند از آن فرار کنند.

در آفریقای شرقی مسلمان ، در آستانه جنگ جهانی اول ، یک پسر سواحیلی که رویاهای عجیبی می بیند خانه خود را ترک می کند تا از عمو عزیز ، تاجر ثروتمند عرب از ساحل پیروی کند. در این سفر ابتدایی ، اولین آگاهی ای که یوسف به دست می آورد این است که عزیز عموی او نیست: پدرش که ورشکسته شده است او را برای پرداخت بخشی از بدهی هایش فروخته است.

یوسف که مجبور است از مغازه عزیز مراقبت کند ، از باغ دیواردار اربابش نیز مراقبت می کند ، آن بهشت ​​سرسبز که چهار جویبار را غسل می دهد. در باغ رمزگذاری شده ، عشق های مخفی قهرمانان را می بلعد. آینه هایی از درختان آویزان است که در آن همسر غمگین و بدشکل شده استاد مشاهده می کند و از او جاسوسی می کند. یک خدمتکار در مسیری قدم می زند که یوسف آرزو می کند. قصه های دنیای بیگانه در هوا طنین می اندازد ، حتی عجیب تر: فضای تاریک آفریقا ، تحت حفاظت لیکانتروپ ها ، مکانی از بهشت ​​زمینی که درهای آن آتش را استفراغ می کند.

بهشت گورنه

زندگی پس از

ایلیا در حالی که هنوز کودک بود توسط نیروهای استعماری آلمان از پدر و مادرش گرفته شد. پس از سال‌ها غیبت و نبرد با مردم خود، به شهر دوران کودکی‌اش باز می‌گردد، جایی که پدر و مادرش ناپدید شده‌اند و خواهرش افیا به فرزندخواندگی واگذار شده است. در همان زمان جوان دیگری برمی گردد: حمزه را نه برای جنگ دزدیدند، بلکه فروختند. تنها با لباسی که بر پشتش است، فقط دنبال کار و امنیت است... و عشق افیه زیبا.

قرن بیستم به تازگی آغاز شده است و آلمان، بریتانیا، فرانسه و سایر کشورها قاره آفریقا را تقسیم کرده اند. در حالی که این بازماندگان جوان سعی می کنند زندگی خود را بازسازی کنند، سایه یک جنگ جدید در قاره ای دیگر آنها را دوباره تهدید می کند.

زندگی پس از

دریا کنار

زندگی برای مهاجران بهشت ​​با روزهای جهنم ناپایدار در ساحل باقی می ماند. همیشه گفته شده است که ساکنان جزیره هنگام ترک جزیره بیشتر از کسانی که از جزیره از احساس کلاستروفوبیا رنج می برند ، بی خانمان می شوند. این به دلیل اثر مخالف ، به دلیل تصور آگروفوبیک از جهانی است که بیش از حد بزرگ می شود ، جایی که همیشه یک خارجی است.

"مانند تمام زندگی من ، من در شهر کوچکی در کنار دریا زندگی می کنم ، اما بیشتر آن در سواحل یک اقیانوس بزرگ سبز ، بسیار دورتر از اینجا گذر کرده است." بعدازظهر 13 نوامبر ، صالح عمر وارد فرودگاه گتویک می شود. برای همه چمدان ها ، یک جعبه ماهون پر از بخور. او چیزهای زیادی داشته است ، اما اکنون او چیزی نیست جز پناهنده ای که در سکوت پناه گرفته است. در همین حال ، لطیف محمود ، شاعر ، معلم و تبعیدی داوطلبانه ، تنها در آپارتمان آرامش در لندن زندگی می کند.

بهشتی که این دو مرد ترک کرده اند زنگبار است ، جزیره ای در اقیانوس هند که توسط باران های موسمی که توسط بازرگانان عطر و ادویه به ارمغان می آورد ، فرا گرفته است. هنگامی که آنها با یک شهر کوچک ساحلی انگلیسی ملاقات می کنند ، تاریخی طولانی که مدتها قبل از آن آغاز شده بود ، آشکار می شود: عشق و خیانت ، اغوا و ناامیدی ، جابجایی های خطرناک و دعاوی حقوقی.

دریا کنار

سایر کتاب های پیشنهادی Abdulrazak Gurnah...

سکوت خطرناک

کسی که سکوت می کند نمی دهد. نه گفتن خیلی نادرست هرکس ساکت بماند مانند جعبه پاندورا از افکار ، ایده ها و تصورات خود درباره جهان محافظت می کند. ما نمی توانیم هیچ چیز را فقط برای سکوت دیگران قبول کنیم. داستانی در مورد چگونگی گذر زمان و بار سکوت که مانند ماسه ساحل بر فراز آن سقوط می کند ، می تواند کوههای غیرقابل درک را بسازد.

در این رمان که توسط ال الف در سال 1998 منتشر شد ، پناهنده ای از زازیبار بازی می کند که از زمان فرار غیرقانونی از سرزمین خود در بریتانیا اقامت داشته است. پس از اتمام تحصیلات خود در آنجا ، او توانسته است درآمد خود را در شغل معلمی که از آن متنفر است شروع کند. در همان زمان ، او رابطه خود را با اما ، دانشجوی خانواده بورژوایی که دارای یک دختر 17 ساله است ، حفظ می کند. هنگامی که عفو در کشور او صادر می شود ، مادرش او را دعوت می کند تا برای یافتن همسر خود به آنجا بازگردد ، بدون آنکه بداند او در حال حاضر زندگی خود را با شخص دیگری به اشتراک می گذارد و همچنین با او خانواده دارد.

سکوت متزلزل، از گورنه
امتیاز دادن به پست

1 نظر در مورد «3 کتاب برتر از Abdulrazak Gurnah»

دیدگاهتان را بنویسید:

این سایت از Akismet برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. یاد بگیرید نحوه پردازش اطلاعات نظرتان چگونه است.