3 کتاب برتر از خاویر روسکاس، خاویر روسکاس

اینکه زمانهای جدیدی در ادبیات وجود دارد تردیدی نیست. ژانرها گسترش یافتند و سلیقه ها چند برابر شد. برچسب گذاری نسلی که زمانی با هدف علمی انجام می شد ، مانند یک تمرین غیرممکن به نظر می رسد.

به نظر می رسد میراث ادبیات راههای غیرقابل پیش بینی را طی می کند که در آن خواننده یا بهتر بگویم توده خوانندگان می توانند تصمیم بگیرند که کدام نویسنده شایسته بیشتر شناخته شدن است ، نه منتقدان که همیشه می توانند مشکوک به عمد باشند ...

به همین دلیل است که وقتی نویسندگانی مانند نویسنده ای که امروز مطرح می کنم ظاهر می شوند: خاویر روسکاس یا مورد دیگری که همین الان به ذهن می رسد: دانیل سیید، به نوعی نسل خودجوش می اندیشیم که در چمنزار بی پایان دیگر نویسندگان خوب بی گل می روید و شکوفا می شود. برای همه اینها، به خاویر روسکاس، نویسنده فوق العاده و آینه بسیاری دیگر خوش آمدید...

البته ، اگر درباره گلهای در حال ظهور صحبت می کنیم ، نباید فراموش کنیم که خاویر دارای صلاحیت روزنامه نگاری است و دغدغه لازم برای ایجاد وبلاگ ها و کانال های دیگر را دارد که در آنها تعداد زیادی از طرفداران را از کار خوب خود راضی می کند.

خاویر داستانهای فانتزی جوانان ، با آن تم خون آشام گوتیک را دوست داشت. بنابراین او شروع به نوشتن یک رمان نوجوانان کرد و موفق شد زیرا آن را به سختی به دست آورد. هر چیزی که از آنجا به دست می آید ، با توجه به کارهای بزرگ او با وجود جوانی توهین آمیز ، شایسته است.

3 رمان برتر خاویر روسکاس

الکترو

ادبیات فانتزی جوانان همیشه الگوهایی را در جستجوی فرار حفظ می کند که در 16 یا 40 سالگی فوری هستند. شما فقط باید آرزوی آن را داشته باشید ، فرار کنید. و پرهیز از خواندن به معنای تسلیم شدن در برابر تخیل است. یک ورزش همیشه توصیه می شود.

در این رمان ما ری را با آن رویای قدیمی جوانی روبرو می کنیم (یا اگر عناوینی مانند چشمانت را باز کن ، من افسانه هستم یا حتی لانگولیرها را به خاطر آوریم) Stephen King) از دنیای خالی پس از اولین احساس اضطراب عمیق ، ری سعی می کند به دنبال پاسخ باشد. شرکتی که برای زنده ماندن در این دنیای خالی ضروری است ، ادن است ، یک زن جوان بسیار خاص ...

بین آنها ، آنها باید مسیر جدید سرنوشتی را در انتظار بنویسند که از خطوط معمای یک دفتر خاطرات نوشته می شود و می تواند به پاسخ ها یا مستقیماً به همان جایی برسد که بقیه گم شده اند ...

الکترو

باور به داستانهای عاشقانه ممنوع است

جوان بودن و ننوشتن در مورد عشق امری غیر طبیعی به نظر می رسد. از شاعران عاشقانه گرفته تا متفکرترین فیلسوفان، همه کسانی که تا به حال جرات نوشتن داشته اند، وظیفه طاقت فرسای تعریف عشق را بر عهده گرفته اند. خاویر روسکاس در این رمان این وظیفه را بر عهده می گیرد.

کالی زندگی می کند، به خصوص آنلاین، تمام مراجع حیاتی او حول کانال های یوتیوب و موفقیت زودگذر شبکه ها می چرخد. از سوی دیگر، هکتور را می‌یابیم که در واقعی‌ترین واقعیت هر چند خام زندگی می‌کند. او بدون خانواده شناخته شده، به آهنگ و شهودی می چسبد...

تا اینکه هر دو ، کالی و هکتور ، با آن ملودی ضبط شده بر روی یک کاست قدیمی که به نظر می رسید هکتور می داند باید به هر قیمتی نگه دارد ، هماهنگ شوند ...

باور به داستانهای عاشقانه ممنوع است

بازی

اغلب اتفاق می افتد که قبل از دو برادر هم جنس ، یکی آن است که نقش اصلی را بر عهده دارد و دیگری نقش ظاهراً فرعی را بر عهده می گیرد.

در این رمان ما یک رمان تقریباً قائنیتی می بینیم ، جایی که درگیری های کوچک معمولی این دوگانگی که در خانه های سراسر جهان رایج است به ارتفاعات غیرقابل پیش بینی می رسد. لئو برادر آینده نگر است در حالی که آرون خجالتی از دو برادر است.

و با این حال، لئو در یک روز بد متوجه می شود که کسی که نبوغ خلاق آن دو را دارد، واقعا هارون است. لئو بدون اینکه به عواقب آن فکر کند تبدیل به قابیل می شود و به برادرش خیانت می کند و می خواهد محصول قدرتمندترین ساخته هایش را غصب کند.

بازی
5/5 - (3 رای)

دیدگاهتان را بنویسید:

این سایت از Akismet برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. یاد بگیرید نحوه پردازش اطلاعات نظرتان چگونه است.