نکته ای در مورد نویسندگان فرانسوی وجود دارد. زیرا قبلاً کارهای همیشه منحصر به فرد را مرور کرده بودم اریک ویلارد و در حال حاضر من به یک چیز کمی گیج کننده می رسم مارک لوی.
گفته می شود لوی نویسنده رمان های عاشقانه است. ولی خوانندگان دیگر از جزء آن بین فانتزی و علمی تخیلی لذت می برند. و حتی گاهی اوقات لوی با چیزی شبیه داستان های تاریخی شروع می کند. این باید سرنوشت نویسنده خودآموخته ای باشد که لذت این حرفه را به گونه ای کشف می کند که به همان اندازه اتفاقی و مفید است که ترک کردن آن برای بقیه عمر دشوار است.
حتی بیشتر از این اگر اتفاق بیفتد که به محض اینکه بعد از امتحان شانس تجاری و شخصی خود در پروژه ها و مکان های مختلف شروع به نوشتن می کنید، معلوم می شود که مردم آن حمایت دلخواه را در هر جهش ادبی انجام می دهند. امروز لوی یکی از پرفروشترین رمانهای فرانسوی است و با هر رمان جدید همچنان خوانندگان «گسترده» را گیج و مجذوب خود میکند.
3 رمان برتر توصیه شده توسط مارک لوی
کاش حقیقت داشت
رمانی که لووی با آن کشف کرد که می تواند خود را وقف نوشتن کند. طرح دور که به سناریویی بین خارق العاده و معنوی ، با دوزهای رمانتیسیسم و اگزیستانسیالیسم آن پرداخت.
مرز بین زندگی و مرگ آستانه بسیار پرباری در خلاقیت است و مطمئناً همه ما کتابها یا فیلمهایی را به خاطر داریم که درباره تونل فرضی، نور پسزمینه یا نسخه مناسب صحبت میکنند. اما در این مورد، این بررسی فرصتهای مخرب جدیدی را به وجود میآورد.لورن یک متخصص داخلی از سانفرانسیسکو است که به کار خود وفادار زندگی میکند و زمانی برای معاشرت ندارد. یک روز او دچار یک تصادف رانندگی می شود که او را به کما می برد.
وقتی خانوادهاش آپارتمان خود را برای اجاره میدهند، آرتور، معمار منظر، بدون اینکه بداند آرامش آپارتمان جدیدش به زودی با ظاهر زنی که فقط او میتواند او را ببیند و ادعا میکند که این فضا متعلق به خودش است، به آنجا نقل مکان میکند. لورن قصد دارد زندگی قدیمی خود را بازیابد. آرتور پس از شوک اولیه، به هر طریقی می خواهد بتواند به او کمک کند. هر دو باید یاد بگیرند که با هم زندگی کنند و بر اختلافات خود غلبه کنند... تا زمانی که جدایی ناپذیر شوند.
چیزی که آنها به ما نگفتند
داستان هایی با سرنوشت های متقاطع ، به عنوان نویسنده فیلمنامه نویس که بیشتر از آنها از زندگی قهرمانان فیلم می داند ، قلابی از فتنه های سرشار را ترسیم می کند.
در این رمان، مارک لوی ما را در رازی غوطه ور می کند که سه نسل را در بر می گیرد و موقعیت ها و دوره های مختلفی را در بر می گیرد، مانند فرانسه اشغالی در تابستان 1944، بالتیمور در آزادی دهه 90، و لندن و مونترال امروز. النور ریگبی روزنامه نگار مجله نشنال جئوگرافیک است و در لندن زندگی می کند. یک روز صبح، پس از بازگشت از سفر، نامه ای ناشناس دریافت می کند که به او اطلاع می دهد که مادرش سابقه ای مجرمانه داشته است.
جورج هریسون یک کابینت ساز است و در کانتون های شرقی، در کبک زندگی می کند. یک روز صبح نامه ای ناشناس دریافت می کند که او را از همان اتفاقات آگاه می کند. النور راگبی و جورج هریسون یکدیگر را نمی شناسند. نویسنده نامه ها هر دو را در یک بار ماهیگیر در بندر بالتیمور ملاقات می کند. چه پیوندی آنها را متحد می کند؟ مادرانشان چه جرمی مرتکب شدند؟ چه کسی آن نامه ها را می نویسد و چه قصدی دارد؟
دختری مثل او
اگر آشکارا این رمان عاشقانه است که همیشه به نظر می رسید به عنوان یک طرح فرعی در تمام داستانهای لووی بالا آمده است. اما مطمئناً ، س isال این نیست که سعی کنید چنین بحث های هک شده ای را بین نویسندگان و نویسندگان پرفروش این ژانر پیش ببرید. بنابراین لوی مننژهای خود را فشار داد تا از عشقی که در خیال خاص او ایجاد شده است برای ما بگوید.
در خیابان پنجم در نیویورک می توانیم ساختمان کوچکی را بیابیم که واقعاً شبیه بقیه نیست. اما هنگامی که اپراتور آسانسور شیفت شب دچار سانحه می شود زندگی شاد این جامعه مختل می شود که باعث می شود سانجی ، برادرزاده مرموز دیپاک ، به جای او بیاید.
هیچ کس نمی تواند تصور کند که فردی که اکنون یونیفورم اپراتور آسانسور را می پوشد، رئیس ثروت هنگفتی در بمبئی باشد... و حتی کمتر از آن Chloé که در طبقه آخر زندگی می کند. وارد 12 خیابان پنجم شوید، از سالن رد شوید، سوار آسانسور شوید و از آسانسور بخواهید که شما را به... خوشمزه ترین کمدی نیویورک برساند.
دیگر کتاب های پیشنهادی مارک لوی
در شب اتفاق افتاد
دنیای زیرین از کوچه های تاریک و دفاتر تاریک به سمت اینترنت عمیق در حال حرکت است. و مانند گذشته، می توان در آن بخش ها از مافیا گرفته تا جنایتکاران احتمالی از سه تا یک چهارم پیدا کرد. نکته اینجاست که برخلاف آنچه قبلاً اتفاق میافتاد، حماسهسازان مدرن نیز هر از گاهی در شبکه جابجا میشوند، هکرهایی که میتوانند دستورات ثابت شده را بهگونهای که رابین هودز هستند، برگردانند...
9 قانون شکن برای نفع بیشتر با هم کار می کنند. آنها دوست هستند، اما قبلا هرگز ملاقات نکرده اند: اکاترینا، متئو، مایا، کوردلیا، دیگو، جانیس، ویتال و مالیک بخشی از گروه XNUMX هستند، گروهی از هکرها که از نقاط مختلف کره زمین و بدون اینکه هیچ کدام را دیده باشند. دیگر، مبارزه با ظالمان بزرگ و کوچک سیاسی، بانکداران، رسانه ها و شرکت های دارویی که به دنبال تسلط بر جهان هستند. به همین دلیل است که وقتی اکاترینا پیامی از متئو دریافت می کند که می گوید آنها باید فوراً یکدیگر را در شهر او اسلو ببینند، او می داند که باید یک اتفاق بسیار جدی در حال رخ دادن باشد.
مارک لوی پرشور و غوطهور، در این رمان به قدرتهای پنهانی میپردازد که جوامع ما را اداره میکنند، و همانطور که یکی از شخصیتهای او میپرسد: «چگونه میتوانیم مقاومت کنیم وقتی دموکراسیهای ما خراب میشوند، وقتی که مفهوم حقیقت ما مورد حمله قرار میگیرد؟»
در شب اتفاق افتاد یک تعقیب و گریز وحشیانه و وحشتناک در خیابانهای اسلو، مادرید، پاریس، استانبول و لندن است، زیرا این XNUMX نفر تلاش میکنند تا ماموریت خود را انجام دهند: مقابله با نیروهای شومی که برای فاسد کردن دنیای مدرن تبانی میکنند.
2 نظر برای "3 کتاب برتر مارک لوی"