3 کتاب برتر ژیل لگاردینیر

رگه خلاق بدون شک نویسندگان مانند فردریک بیگبدر یا مالکیت ژیل لگاردنیه، از پیشنهادات داستانی جدید ، حمله به ادبیات را تضمین می کند. یا حداقل ، از رویکردهای بدیع با مضامین ادعای روایی.

زیرا هر دو نویسنده ، حداقل فرانسوی ، از آن دنیای تبلیغات سرچشمه می گیرند ، جایی که ماموریت آن افزودن ارزش افزوده یک محصول در برابر بسیاری دیگر است.

در حالی که این درست است که ادبیات چیز دیگری است. هیچ چیز بهتر از شروع داستان نویسی با آن تخیل اضافی به سمت شگفت انگیز نیست. در مورد بیگبدر با نکته ای مهم در مورد مصرف گرایی در بهترین آثار خود. در مورد Legardinier با خیالی بسیار متفاوت ، مجموعه ای وسیع تر که مملو از پوزیتیویسم ، طنز و سرزندگی است. اما این می تواند به نوبت به طرح های تیره تر نیز برسد.

پس در لگاردینیر شما همیشه می توانید در جنبه بدیع آن داستانهایی را بی جا بیابیدبه بیدار کردن شفافیتی که احساسات شدید را پیش بینی می کند ، یا در طرح آن در مورد پیشنهادات محتوای بیشتر مزاحم است.

نویسنده ای که با او از طرح های هیجان انگیز شخصیت های نزدیک خود لذت می بریم و بلافاصله با آن احساس همدلی می کنیم که باعث می شود به ریتم وحشتناک طرح های آنها حرکت کنیم.

درست است که Legardinier همچنین در رمان جنایی ، کمیک ها و بسیاری از زمینه های ادبی دیگر حرکت می کند. اما در حال حاضر ، اجازه دهید آنچه را که به اسپانیا می آید تحسین کنیم.

3 کتاب برتر توصیه شده توسط Gilles Legardinier

معجزه اصلی

در ماشین زمان ، توسط HG Wells ، ما در حال انجام یک سفر ابتدایی در سالهای گذشته و آینده تمدن خود بودیم. این کتاب به این روند پایان ناپذیر کمک فراوان و خوبی می کند ، که از اولین نویسندگان بزرگ تخیلات علمی مانند او گسترش یافته است. ولز, آسیموف o ژول ورن.

با سرعتی زیاد ، ما وارد نقشه ای می شویم که جنبه هایی از تاریخ جهان را به طرز ماهرانه ای به هم پیوند می دهد. این بدان معنا نیست که سفر در زمان است ، بلکه رویکردی به جنبه های باورنکردنی تاریخ خواهد بود. برای کارن ، یک مامور اطلاعات ، سابقه مورد اوست. او بهتر از هر کسی می داند چگونه تفسیر کند که چرا آنچه اتفاق می افتد ، آنچه ما را به اینجا کشانده است و آنچه در آینده در انتظار ما است.

کارن از عناصر بی ثبات کننده جهان آگاه است ، کسانی که سعی می کنند تکامل را با تاریک ترین منافع خود تنظیم کنند. هنگامی که کارن در تحقیقات بزرگتری شرکت نمی کند ، او به بررسی سرقت قطعات تاریخی اختصاص می یابد. این وقف چیزی است که او را با بنجامین هود ، متخصص موزه بریتانیا ، یک مرد حیله گر و گیج کننده که بین علاقه خود به هنر و تاریخ و زندگی شخصی آشفته خود سرگردان است ، متحد می کند. هنگامی که کارن و بنیامین به زور متحد می شوند ، ماجراجویی رمزگشایی از یک معمای بزرگ را آغاز می کنند که پس از آن آنها به تنهایی راه نمی روند. ماجراجویی ، خطرات پیش رو و اقدام سریع.

یک کوکتل دیدنی به عنوان خواندن اوقات فراغت که در همان زمان در طرح پیچیده خود پرورش می یابد ، جایی که درجه بالای دانش کل تاریخ ما نشان داده شده است. جهان به یک پازل بزرگ تبدیل شده است که در آن دورترین قرون و مدرنیته به قطعات پیچیده ای تبدیل می شود که تناسب آنها می تواند فوق العاده باشد.

معجزه اصلی

روزهای سگ

ایده قدیمی شکستن همه چیز بار دیگر با آمیزه ای از شگفتی و جذابیت ارائه شد. بیش از هر چیز برای موسیقی قدیمی تغییر هرگز با آن روبرو نشد ، در مورد اندرو بلیک ، او تمام نت های خود را می سازد.

چه چیزی از مردی کم می آورد که همه چیز مادی را در یک گمنامی فداکارانه و بی ربط دارد؟ لحظه ای که اندرو متوجه می شود همه چیزهایی که در زندگی خود جمع کرده است در مقایسه با زمان از دست رفته با کسانی که بسیار دوستشان داشته است ، هیچ معنایی ندارد ، دلایل او برای چرخش متعالی ترین معنی را می گیرد. و به این ترتیب ما در نهایت آنها را همراهی می کنیم تا در این ماجراجویی به سوی نیستی ، به سوی پاک شدن گذشته از بازنویسی سرنوشت به عنوان یک ناامیدی و تمسخر مشخص نسبت به مردی که اندرو بود ، همراه شوند.

اندرو در یک مزرعه قدیمی در حومه فرانسه با هوای افتخارات قدیمی ، فضای جدید خود را در میان شخصیت های گروتسک پیدا می کند که هرگز احساس نمی کنند در دنیایی قرار گرفته اند که به نظر می رسد در حباب گذشته شناور هستند. ظاهر اندرو به عنوان یک ساقی به تمرکز تمام شخصیت های خانه در اطراف شخصیت او کمک می کند. زیرا او مایل است آن مکان را به همان اندازه جادویی که به ریزه کاری ها و کینه های بین مالک و کارکنان و همچنین در میان این کارگران خود خانه اختصاص داده است ، نجات دهد.

Dog Days، اثر لگاردینیر

فردا ترکش میکنم

عشق آن داروی فریبنده ای است که در آن کسانی که معتقدند تحت کنترل هستند در نهایت تسلیم قدرت آن بر اراده می شوند. در این هجوم به ژانر عاشقانه Legardinier شگفت انگیز ، ما داستانی در مورد مسخره عشق پیدا می کنیم.

زیرا به سوی افق شگفت انگیز عاشق شدن ، خود را مانند جولی در برابر حملات به اراده آهنین قبلی خود درمانده می بینیم. در راه رسیدن به آن فتح عشقی که جولی به هر قیمتی به دنبال آن است ، در میانه دنیایی که به دلیل ضعف شدیدترین دارو ، هر روز بی نظم تر می شود ، گروتسک در هر قلبی که تا کنون به آن پرتاب شده است کاملاً قابل تشخیص است. دولت وجود ما ، بدون ملاحظات دیگر.

و صادقانه بگویم ، قلب از آمادگی بیشتر اعضای ما برای رویارویی با فرایند فتح برخوردار نیست. ریکاردو پاتاتراس ، همسایه قدرتمند ، موتور همه چیز می شود که جولی خوب را به سمت غیرمنتظره ترین و در عین حال درخشان ترین مسیرها برای افق شادی احمقانه ای که به هر تپش قلب گویا دیکته می شود ، سوق می دهد.

فردا می گذارم، نوشته لگاردینیه
5/5 - (10 رای)

دیدگاهتان را بنویسید:

این سایت از Akismet برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. یاد بگیرید نحوه پردازش اطلاعات نظرتان چگونه است.