3 کتاب برتر از ژسوس والرو

هنگامی که راز ما را با یک تخیل تاریخی آشنا می کند، اسطوره ها، افسانه ها یا حتی آتاویستی ترین تصورات انسان ما را در اضطرابی فراتر از ادبی می لرزاند. با انعکاس کم عمقی از هیجان های ساخته شده Javier Sierra o جولیا ناوارو، و با جاه طلبی که در اعماق مرز است امبرتو اکودون ژسوس والرو ما را به آثارش چسبانده است.

تمرکز بر مظاهر هنری به عنوان چیزی متعالی تر تا آنجا که به شهادت نهایی انسان مربوط می شود. از آنجا، والرو طرح‌های چابک خود را می‌سازد که در عین حال قادر به ارائه آن عمقی است که هر خواننده این نوع رمان به دنبال آن است.

تعادل کاملی از تعلیق ارائه می‌شود و جستجو در راه‌حل‌های گره‌های هر طرح، طعم ترکیبی را در میان محبوب‌ترین پرفروش‌ها به دست می‌آورد، با تلاش برای ارائه آن چیز اضافی که می‌تواند این نوع ادبیات را عمیق‌تر کند. با شخصیت طلسم او توسط مارتا آربید، هر چیزی ممکن است.

3 رمان برتر توصیه شده توسط ژسوس والرو

نور نامرئی

طغیان غافلگیرکننده‌ای از نویسنده‌ای که به زودی به اثر دهان به دهان داستان‌های عالی برای خوانندگانی که به دنبال رمان‌هایی هستند که روزها با آن‌ها بمانند، دست یافت، مانند ماجرایی برای بازیابی در اوقات فراغت از زندگی روزمره.

مارتا آربید، مرمتگر هنری، هنگام کار در کلیسایی قدیمی در دونوستیا، دست نوشته ای را پیدا می کند که قرن ها پشت یک دیوار کاذب پنهان شده است. این در مورد دفتر خاطرات ژان دو لا کروا، یک راهب قرون وسطایی است که هزار سال پیش، مأموریتی به او سپرده شد: بردن یک یادگار اسرارآمیز به مخفیگاه امن و فرار از دست آدمکشانی که به دستور پاپ اینوسنت سوم ، او را تعقیب می کردند تا آن را ربودند

مرمت کننده که مجذوب محتویات دفتر خاطرات شده است، تصمیم می گیرد داستان ژان را بررسی کند و خودش ببیند که آیا محتوای آن کاغذهای قدیمی درست است یا خیر. اگر چنین است، می تواند تاریخ کلیسا را ​​همانطور که به ما گفته شده کاملاً تغییر دهد. برای این کار او از اینیگو اتکساری، کشیشی با گذشته تاریک کمک خواهد کرد.

آنها با هم سفری را در جستجوی سرنخ‌هایی آغاز می‌کنند که در آزمون زمان مقاومت کرده‌اند، که آنها را از صومعه‌ها و جنگل‌های جنوب فرانسه به صومعه‌های سان میلان و سانتو دومینگو د لا کالزادا و بقایای سانکتوس باستانی می‌برد. سباستینوس

چرا ژان می دوید؟ قدرت جسم عجیبی که با خود حمل می کرد چقدر بود؟ کلید همه چیز می تواند در یک راز کاملاً محافظت شده از سال 33 عصر ما نهفته باشد، چند ساعت قبل از مرگ عیسی مسیح، زمانی که اتفاقی افتاد که رسولان او تصمیم گرفتند آن را پنهان کنند ...

نور نامرئی

پژواک سایه ها

همانطور که ما در مورد تکامل مارتا در جستجوی پاسخ‌هایی برای نگران‌کننده‌ترین شبهات تاریخی می‌آموزیم، تسلیم احساس حقیقت‌گویی می‌شویم که احساسات ترکیبی از بیگانگی و شیفتگی را برمی‌انگیزد. زیرا به نظر می رسد که پایه های واقعیت تاریخی ما در حال ترک خوردن است.

یادگار اسرارآمیزی که مارتا آربید مرمتگر هنر به واتیکان داده بود به سرقت رفت. هنگامی که او این خبر را دریافت می کند که او باید تحقیقات را برای بازگرداندن آن هدایت کند، احساس می کند که ماجراجویی و رمز و رازی که او را در نور نامرئی به حد نهایی رسانده است، تازه شروع شده است. و چنین است: همان روزی که مارتا برای شروع تحقیقات خود به رم می رسد، پاپ ترور می شود.

این شروع یک توالی دیوانه کننده از دسیسه ها و خطرات است که به نظر می رسد مربوط به یک نظم مرموز، اخوان سفید، که در زمان Innocent III تاسیس شد. به این ترتیب، خواننده به دست ژان دو لا کروا و شوالیه سیاه به قرن سیزدهم سفر می کند، که در این مناسبت باید با دشمن قدرتمندی که برای به دست آوردن یادگار می جنگد مبارزه کند.

پس از موفقیت «نور نامرئی»، ژسوس والرو بار دیگر ما را از مسیرهای تاریک، صومعه‌های شوم و قلعه‌های قدیمی عبور می‌دهد، از طریق نقشه‌ای جذاب که در سه زمان -قرن هشتم، قرن سیزدهم و اکنون-، همیشه در ردپای یادگاری نادر که همه آرزوی آن را دارند.

پژواک سایه ها

لمس تاریکی

هر عنوان ژسوس والرو به حسی از متناقض اشاره دارد. زیرا دقیقاً هر کشف جدید ما را در فضای سردرگمی قرار می دهد. فضایی که در این مورد ژسوس والرو به نظر می رسد گاهی اوقات آن را با آن تقسیم می کند جی جی بنیتز که مقدس ترین تاریخ دنیای غرب را برای ما بازنویسی کرد.

یک سال از زمانی که مارتا آربید مکان دومین یادگار عیسی مسیح را کشف کرد و گرفتار گره سلیمان و تابوت عهد شد می گذرد. این مرمتگر هنر پس از پیروی از ژان دو لا کروا و افشای تاریک ترین اسرار مسیحیت، چندین بار به مرگ بسیار نزدیک شده است. اما اکنون او چیزی برای از دست دادن ندارد: شریک زندگی او، اینیگو، ناپدید شده است و یک پیام مرموز، که فقط او می تواند رمزگشایی کند، ماجراجویی جدیدی را آغاز خواهد کرد.

به زودی، مارتا دوباره خود را درگیر داستان شوالیه سیاه و ژان دو لا کروا می‌یابد، در زمانی که بینش‌های آنها از جهان به هم می‌خورد، اما دوستی آنها باید پایدار بماند. بین اورشلیم، کوردوبا و گرانادا برخی از سرنخ‌هایی هستند که قرن‌ها بعد، مارتا را به اسکندریه و به پایان این داستان تاریکی، اسرار و خیانت می‌رسانند.

تابوت عهد چه شد و چه وجه اشتراکی با بقایای عیسی مسیح دارد؟ برای افشای حقیقت، مارتا باید به اصل رازها برگردد و در همه آنها همیشه یک زن وجود دارد. در این مورد، داستان کسی است که کلیسا قرن ها سعی در پنهان کردنش دارد: مریم مجدلیه.

لمس تاریکی، ژسوس والرو
امتیاز دادن به پست

دیدگاهتان را بنویسید:

این سایت از Akismet برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. یاد بگیرید نحوه پردازش اطلاعات نظرتان چگونه است.