3 کتاب برتر گاستون لروکس

چه گاستون لرو با ادبیات، به نظر می رسد یک برخورد مماس، تقریباً یک تقدیم جانبی. انگیزه اصلی او در زندگی به سمت روزنامه‌نگاری، گزارش‌های اجتماعی، تقبیح و جستجوی دلایل گمشده از طریق شغل خبرنگاری بود که او را در کشورهای مختلف به حرکت درآورد.

برای هر چیز دیگری ، شاید برای مواجهه با ترس خود از سفرهای ترسناک ، گزارش ها و شکایات خود ، گاستون لروکس رمان ها و داستان های معمایی یا غیرعادی نوشت وحشتبه و با توجه به آن پیش بینی در نگران کننده ترین روایت داستانی ، که در بیش از 40 کتاب به ثمر نشست ، این بدان معناست که ادبیات در واقع دریچه فرار آن بود.

لروکس نویسنده رمان معروف گوتیک The Phantom of the Opera ، در سراسر اثر خود ، تصویری از تنظیمات دقیق ، البته تئاتری ، تاریخی را در بازتاب جنبه های تاریک روح انسان و ترس به عنوان عنصر نوظهور فوبیاهای ذهنی منتشر کرد. بیشتر از خود دنیای واقعی

در درون این قصد ذهنی ، مملو از تصاویر و نمادها ، لروکس ما را با آن مناطق وحشت گوتیک آشنا می کند تا ما را بین ترفندها و ترفندها گمراه کند و در نهایت ما را با حقیقت نگران کننده شگفت زده می کند ، که در آن ما معمولاً متوجه می شویم که تنها هیولاها از درون برداشت های ما رشد می کنند. به

رمان های ترسناک ، بلکه برخی از آثار پلیسی که با آنها طعم این ژانر را برانگیخت ، در آغاز آن همیشه بین رویدادهای وحشتناک تحقیق می کرد ...

3 کتاب برتر گاستون لروکس:

شبح اپرا

با توجه به پیامدهای آن ، شایان ذکر است که این رمان به عنوان بزرگترین اثر نویسنده ذکر شود. اما تعدیل مطلق نماد نمایشی به عنوان یک فضای خیالی و در عین حال نزدیک ، ملموس ، نیز نقش زیادی در آن دارد.

در آن تفاسیر موسیقایی جادویی که اپرا هستند، از تمام حواس به تراژیک و کمیک نزدیک می شویم. زیبایی مطلق و حضور طیفی متناقض روح مولد ترس. کریستین، دیوای جدید که همه بینندگان را مجذوب خود می کند، در دخمه های اپرای پاریس به دنیای تاریک روح نزدیک می شود.

و در آنجا کریستین متوجه می شود که در پشت صورت بدشکل شده از شبح نابغه ای وجود دارد که قادر به ایجاد موسیقی عالی است. شما می توانید آن موسیقی فریبنده را دوست داشته باشید ، اما کریستین عاشق نامزدش رائول است.

در آن دوگانگی عشق در هر دو طرف موسیقی ، با پاشیدن موضوع با تفاوت های ظریف شور و ارادت ، این داستان حرکت می کند و به عنوان یک درام به پایان می رسد که همیشه هدف آن بوده است.

شبح اپرا

رمز و راز اتاق زرد

هجوم لروکس به ژانر پلیسی در این رمان به اوج خود می رسد. ماتیلده استنگرسون ، دختر مجرد یک پزشک مشهور ، در اتاق خود در قلعه سوبرو می خوابد ، شبی تاسف بار که همه چیز در آن اتفاق می افتد.

درب او قفل است ، که مانع از سریعترین کمک از جیغ و شلیک اسلحه در نیمه شب می شود. وقتی پزشک و دستیارش موفق می شوند وارد زن جوان شوند ، در حال مرگ است ، به وضوح مورد حمله شخصی قرار می گیرد که دیگر در اتاق نیست.

مشکل این است که در ، همانطور که می گوییم ، قفل شده بود و پنجره مشبک خود را سالم نگه داشت. مجموعه ای از سرنخ های عجیب بومیان و غریبه ها را کاملا گیج می کند.

زن جوان در حال بهبود است ، اما شهادت او در ابهامی حرکت می کند که در نهایت به هیچ چیزی کمک نمی کند ، در هر صورت گیج کننده تر است.

چندین محقق از جبهه های مختلف متدولوژیک با معضل روبرو هستند ، اما فقط رولتبیل ، یک روزنامه نگار جوان در حال بستن انتهای موضوع است ، یک توجیه پیچیده که در صورت موفقیت ، تا روز محاکمه نمی تواند به طور کامل فاش کند ...

رمز و راز اتاق زرد

عطر مشکی خانم

بخش دوم "رمز و راز اتاق زرد" باید برای نویسنده چالش برانگیز باشد ، زیرا قسمت اول از قبل دارای پیامدهای کافی بود که می تواند هنگام پیوند دادن دنباله ، مشکلاتی را ایجاد کند.

اما لروکس خوب حوصله کافی خواهد داشت و طرح دقیقی برای پیشروی در این ادامه کاملاً روی رولتابیل جوان و خردمند متمرکز است.

برای اینکه بتوانیم این قرائت را انجام دهیم ، واپس زدن به اثر اول ضروری است ، چیزی که امروزه مشکل عمده ای را ایجاد نمی کند ، زیرا ویرایش ها معمولاً به طور مشترک انجام می شود.

Sainclair گفتگوی لازم بین خواننده و Rouletabille است که در مورد همه آنچه که با این خانم سیاه پوش اتفاق افتاده و جزئیاتی که باید به آنها توجه کامل داشته باشیم ، صحبت می کند تا سرانجام رمز و راز بزرگ این خانم را کشف کنیم. قاتلی که شخصیت ها را دور می زند ...

عطر بانوی سیاه پوش
5/5 - (6 رای)